خیلی خوشمزه است
برای شما هم پیش امده، که شخصی را یکبار در زندگی دیده باشید، ولی همان یکبار خاطره ای خوش آیند و فراموش نشدنی برایتان به جای گذارده باشد؟ برای من که خیلی پیش امده.
در حدود سی سال پیش در یکی از میدان های شهر LEUVEN به خانم مسن و چاقی برخورد کردم، که سخت مشغول سرفه کردن بود، و با زحمت به من اشاره می کرد؛ «اقا ــ آقا! (در حالیکه از روی شانه به پشتش اشاره می کرد) بزنید پشت من!» من در حالیکه په پشتش می زدم، متوجه شدم که شکلاتی در دست دارد، گفتم خانم بنداز دور. او در همان حال سرفه کردن گفت: «می دونید چیه، خیلی خوشمزه است»!
از این اشخاص (زن و مرد) خیلی به خاطر دارم. یکی را که هرگز فراموش نمی کنم، «مادر فولاد زره» با ترسناکترین و زشت ترین چهره، و مهربان و پاکترین دل.
20 فروردین 1391 ــ 8 آوریل 2012 ــ بلژیک ــ اوریز ــ اردوخانی
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟