آیا ما باید گفتار اشتباه نیا کان مان را بدون اندیشیدن تکرار کنیم؟ آیا تکنوژی
امروزی به ما اجازه نمی دهد گفتار انها را که میلیونها سال تکرار کرده اند پس از
آزمایش حقیقت یابی کنیم؟
حدیث چیست؟ شاید هزاران هزار سال پیش حادثه ای اتفاق افتاده، یکی آن را نبشته، راوی
پس از راوی بنا بر موقعیت تاریخی و جعرافیایی، و تمایلا ت جنسی خود این حادثه را به
خواست خودش به نحو دیگری روایت کرده.
روایت به صورت حدیث به دست پدران و مادران ما رسیده، و آنها همانگونه برای ما
روایت کرده اند.
در حدیثی که از قول «ابن جمل» است که می گوید: «گوز به شقیقه چه
مربوط است؟ گویند مردی ( شاید هم زنی) میان کلام سلطان ابولخلخل گوزیده. سلطان
فرموده چرا گوزیدی؟ او گفته قربان صدای کفش پای شما گردم، جان فدای پشم تان به علت
اینکه سرم ( شقیقه ام) درد می کند. سلطان فرموده، گوز به شقیقه چه ربطی دارد؟ و
فرمان قتل او را داده». در صورتیکه دانشمندان بزرگ امروز بعد از قرن ها پژوهش
پی برده اند که پس از گوزیدن درد سر (شقیقه) التیام می یابد. من خودم این را صدها
بار آزموده ام، و نتیجه مثبت گرفته ام. و به دوستان پیشنهاد کرده و می کنم و خواهم
کرد، چنانچه سر درد گرفتید، بگوزید…
باز هم در حدیث دیگری از قول «ابن المشنگ» آمده: «پشت هر مردی
موفقی زنی است»!! این حدیث را هم نیا کان مان بدون اندیشیدن برای ما نقل کرده
اند. ممکن است پشت هر مرد موفقی مرد دیگری بوده باشد، یا پشت هر زن موفقی مردی
بوده. ولی این گفته که پشت هر مرد موفقی زنی بوده کاملا اشتباه است. باید گفت: «جلوی هر مرد موفقی زنی بوده».
از این حدیث ها و روایت ها بسیارند. اگر بخواهم تمام انها را بنویسم، مانند بحارالانوار،
حلیت المتقین، مفاتیح الجنون! میلیون ها ورق می شود، کار یک نفر و یک نسل نیست.
این وظیفه جوانان امروزی و نسل های آینده است که دست به این کار خطیر بزنند، و
اشتباه نیا کان مان را تصحیح کنند.
من انسانی آزاد شده از یک فرهنگ ارباب رعیتی و استبدادی هستم . برای به دست آوردن این آزادی با خودم جنگیده ام و هنوز می جنگم . من دیگر خودم را بنده و غلام و چاکر و نوکر و خاک پای کسی معرفی نمی کنم . کسی را هم جناب عالی نمی خوانم ، به عرض کسی نمی رسانم . برای من پزشک در مطب یا بیمارستان آقا یا خانم دکتر است، استاد در دانشگاه، خارج از آن جا خانم یا آقای ...هستند. در نبرد با چاپلوسی ، دروغ ، حسادت ، ضعیف کشی ، مرده پرستی ، عدم اعتماد به خود و قبول سرنوشت که همگی زاده فرهنگ ارباب رعیتی و استبدادی است ، پیروز شده ام . و میدانم لحظه ای غفلت؛ آنها بر من چیره می شوند. از شما خواهش می کنم مرا در نبرد با این فرهنگ پوسیده چندهزار ساله یاری دهید. «ابوالفضل اردوخانی»
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟