نگاشته شده توسط: ordoukhani | سپتامبر 28, 2023

سر چشمه (ماخذ) یکی بود، یکی نبود؟

عمر تو چون اول افسانه ای، هرچه همی بود و نبود ای غلام.
چند سال پیش دیوان  عطار را می خواندم. به دو بیت بالا که رسیدم، حاشیه های دیوان را خواندم. نوشته شده بود:
«هر چه همی بود و نبود ای غلام» «شاید» یکی از قدیمی ترین سر چشمه ( ماخذ)
یکی بود و یکی نبود، غیر از خدا هیچ کس ( هیشکی)نبود، باشد. به نظرم جالب آمد.
 صبح رخ از پرده نمود ای غلام،چند کنی گفت و شنود ای غلام

دیر شد آخر قدحی می بیار،چند زنم بانگ که زود ای غلام

درد خرابات مپیمای کم،هین که بسی درد فزود ای غلام

در دلم آتش فکن از می که می،آینهٔ دل بزدود ای غلام

آتش تر ده به صبوحی که عمر، می‌گذرد زود چو دود ای غلام

«عمر تو چون اول افسانه‌ای،هرچه همی بود نبود ای غلام»

روی زمین گر همه ملک تو شد،در پی تو مرگ چه سود ای غلام

پشت بده زانکه بلایی دگر،هر نفست روی نمود ای غلام

لایی دگرهر نفست روی نمود ای غلام، گوشه‌نشین باش که چوگان چرخ

گوی ز پیش تو ربود ای غلام، دانهٔ امید چه کاری که دهر

دانهٔ ناکشته درود ای غلام، صد قدح خونش بباید کشید

هر که دمی خوش بغنود ای غلام،بر دل عطار فلک هر نفس

صد در اندوه گشود ای غلام، صد در اندوه گشود ای غلام.
6 مهر 1402 ـــ 28 سپتامبر 2023 ـــ اردوخانی ــ بلژیک


بیان دیدگاه

دسته‌بندی