روسیه، هشتاد سال پیش نقشهای مشابه آنچه امروز برای اوکراین کشیده بود، برای ایران داشت. آن روز، آذربایجان برایش «دونتسک» بود و کردستان «لوهانسک»، باکو «مسکو» بود و باقرف و استالین «لاورف و پوتین». نقشه، به قدرت رساندن تجزیهطلبانی بود که از سالها پیش از قفقاز به ایران آمده و سازماندهی شده بودند، بهانه، مثل امروز، «تفاوت زبانی» با باقی سرزمین مادری بود. در فاز دوم، از خودمختاری آذربایجان و کردستان حمایت و آنها را به رسمیت شناخت. همزمان، دست به اشغال نظامی این مناطق، و استقرار نیروهای خود زده بود. دقت کنید! با کمی ارفاق، نقشه تجزیه اوکراین، همان است که هشتاد سال پیش برای ایران کشیدهبود. اما ایران، اوکراین نبود، کردستان و آذربایجان هم بخشی از تاریخ ملی این کشور بودند که نیازی نبود همچون اوکراین، تاریخ ملی خود را در سه دهه گذشته بازیابی کند تا خودش را به اروپا بچسباند. پیشهوری در سخنرانی خود که از رادیو تبریز پخش میشد، میگفت که «آذربایجان روح ایران است» و آنجا که از تاریخ سخن میگوید، از داریوش و انوشیروان و جمشید و … حرف میزد و کاری به اوغوزخان و ارطغرل و چنگیز و تیمور نداشت. گذشته از آن، جامعه جهانی ارادهٔ قدرتمندی برای ایستادگی در مقابل قلدری روسها داشت. در داخل کشور، گرچه شاه مملکت جوان بود و بیتجربه، سیاستمداران کهنهکار و وطندوستی چون تقیزاده و علا در مجامع جهانی، و شخص زیرکی چون قوام در داخل کشور فعال بودند. حتی درون همان فرقه دموکرات هم متوجه بازیچه قرار گرفتن خود شدند. این در حالیست که امروز دموکراسی یک کمدین را به جایگاه ریاست جمهوری اوکراین رساندهاست. جوی خوابآلود در کاخ سفید سرگردان است و اروپا چشمش را دوخته به نورد استریم و گازی که باید خانههایش را گرم کند. ماحصل همهٔ اینها برای ما این است که بیش از پیش چشمها را باز کنیم و نگران آینده باشیم. نقشهٔ هشتاد سال پیش روسها برای ایران، امروز گستردهتر، و روی میزهای بیشتری پهن شده است. شواهدش را در رسانهها، در شبکههای اجتماعی و تحرکات سیاسی میتوان به راحتی یافت
نگاشته شده توسط: ordoukhani | فوریه 27, 2022
چشم باز کنیم!
نوشته شده در منتشر نشده ها, نوشته های دیگران
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟