نگاشته شده توسط: ordoukhani | ژانویه 15, 2017

بازی با واژه قسم!


بازی با واژه قسم !

بازی به واژه ها زیباترین بازی است، من این بازی را دوست دارم. بیایید با هم بازی کنیم.
» قسم نمی خورم » به آفریدگار و پیامبران و امامانش. قسم می خورم به گوه های بلند و بلند پروازی باز هایش. به دریا و ماهی ها و طوفانش، به رودخانه و طغیانش، به چشمه و آب گوارایش، به جنگل ودرخت های سر به فلک کشیده اش، به پرندگانش.

قسم می خورم به آسمان آبی، به ستارگانش که روز چشم بر گناه من می بندند و شب چشمک می زنند. به ماه که روز رخش رنگ می بازد و شب گلگون می شود. به آسمان ابری و باران بهاریش، به سپیدی برفش. قسم می خورم به سر سبزی دشت و آهوانش. قسم می خورم به کلبه ای و دهقانش، به لانه ای و پرندگانش، به تمام گلها، به زیبایی، به هستی.
«قسم می خورم به جان خودم، نه به جان تو» که تو را بیش از همه دوست دارم.

14 آبان 1395 ــ 4 نوامبر 2016 ــ اردوخانی ــ بلژیک


پاسخ

  1. اوردوخانی به جان دوتایمون که این مدتی که برات چیزی ننوشتم بی‌ دلم و دماغ بودم،

    گرفتار زندگی‌! گرفتار بچه،جوکی برایت بگم که خود گویای احوالات امثال ماست:

    میگن روزی عقابی از جای ردّ میشد، دید کلاغی قبراق و سر حال در حال خوردن گوه هست، گوه مفصلی بود، و کلاغ قصه ما با خیالی آسوده مشغول خوردن گوه بود، نوک میزد، می‌خورد با اشتها!

    عقاب نگاهی به تحقیر کرد و گفت کلاغ جان، چیکار میکنی‌؟ در چه حالی‌؟

    کلاغ در حالی‌ که به کارش ادامه میداد، گفت روز خوبیست ، داریم گوهمان را میخوریم! زندگیمان می‌کنیم!

    و گذشت و بعد از سالی‌ دوباره عقاب کلاغ رای دید که پریشان گوشه آای نشسته و پرها پریشان،

    و اندکی‌ سفید گشته! و خلاصه آشکار که روزگار ٔبر وفق مراد نیست،

    عقاب اینبار پرسید، کلاغ جان چی‌ شده؟چرا پریشانی اینهمه؟

    کلاغ بیچاره با اندوهی پاسخ داد ولا راستش از پارسال و روزی که بچه دار شدم دیگه حتی یک گوه سیر هم نخوردم!
    آن‌ سالها با خیال آسوده حد اقل گوهمان را آسوده می‌خوردیم!اما حالا با زن و بچه ….

    بماند اوردوخانی! که سخن به درازا می‌کشد ،

    پسین سه‌ شنبه (چهارشنبه سوری!) حضرتعالی به خیر و ایام نوروز پیش پیش به کامت، دوست نادیده!

  2. یک موضوع دیگه اینکه آفریده گار از لحاظ نگارش فارسی

    درست نیست و بهتر است آفریدگار نوشته شود!

  3. با سپاس، آفریدگار ویراستاری شد

  4. روانش شاد خواهرم، ضربامثل کلاغ خیلی میزد.


نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

دسته‌ها

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: