علت اصلی دشمنی اکثر کشورها به ما حسودی است، اتم بهانه است.
اون قدیما، یه دکتر تو محله مون داشتیم. مهندس فقط اسمش رو شنیده بودیم، من یکی که ندیده بودم.
یک اوست علی بنا داشتیم، یه اوست تقی نجار. حالا تعداد مهندس ها و دکترها از تیر چراغ برق ها زیادتره، همه همدیگه رو خانم و آقای مهندس صدا می کنن. این آخری ها مهندس و دکتر هم دیگه اعتبار نداره، اکثرا استاد شدن، البته استاد در حقه بازی. تو هیچ کشوری به اندازه ایران، دکتر و مهندس استاد وجود نداره.
بچه دوازه سالمون تو خونه نیروگاه اتمی درست می کنه. به این علت کشورهای غربی به ما حسودی و دشمنی می کنن.بعدش هم با این حرف هایی که سیاستمداران ما می زنند، مردم از خنده غش می کنن و مشکلاتشون یادشون می ره. یک نمونه کوچیکش. جریان رابطه لرزش سینه خانم ها رو با زمین لرزه می دونید؛ حتما اگه باسن خانم ها بلرزه طوفان میشه و سیل میاد. وای به اون موقعی که بیضه آقایون بلرزه، دیگه کن فیکون می شه و خر* دجال میاد، وای وای به اون روز.
تو تلویزیون مردم می بینن، یک نفر داره راجع به مداوای بیمارها صحبت می کنه؛ اگر سر درد دارید، بزنید به سنگ خلا و… پا درد دارید، فلان آیه رو بخونید، کمر درد، فلان آیه. مردم می بینن و می شنون، از خنده روده بر میشن. (خواهش می کنم، بقیه اش رو تو بحارالانوار و مفاتیح الجنان خودتون بخونید) خب تو هیچ کشوری اینقدر سیاستمداراشون با مزه خنده دار نیستن.
این هم یه علت دیگه که بازم کشورهای غربی به ما حسودی و دشمنی کنن.
یه مشهدی حسن تو محله مون داشتیم. (رفتن مشهد کار آسونی نبود، دو روز و دو شب با اتوبوس طول می کشید. کار هرکسی نبود.) این مشدی حسن ما حرفش اعتباری داشت، خودش هم احترامی. حالا دیگه کسی واسه مشدی تره هم خرد نمی کنه، همه حاجی شدن. حاجی شدن کاری نداره، دو ساعت پرواز با هواپیما.
از یه دفعه حاجی بگیر، تا ده دفعه حاجی. هر دفعه حاجی شدن یه لایه چربی رو شکم اضافه میشه. هرکی حاجش بیشتر، تطاهر و مال مردم خوردنش بیشتر. سالی پنج میلیاد دلار این حاجی ها تو عربستان سعودی پول خرج می کنند.( کاری ندارم به اینکه عرب ها بهشون چقدر بی احترامی می کنن). همه همدیگر رو حاجی صدا می کنن. تو عربستان سعودی این همه حاجی نیست، اصلا اونجا کسی، کسی رو حاجی صدا نمیکنه.
واسه اینه که کشورهای عرب به ما حسودی می کنن و دشمنی دارن!
حالا فهمیدین علت دشمنی این کشورها به ما حسودیه، نه اتم؟
10 اردیبهشت 1389 ــ 30 آوریل 2010 ــ اردوخانی ــ بروکسل
اين كتابي كه به عنوان مأخذ نام برده ايد وجود هم دارد؟ از كجا يافت مي شود؟
By: 22k1388 on مِی 8, 2010
at 9:29 ق.ظ.