ارتجاع می ترسد، زترس به خود می لرزد،
آنقدر ترسوست،
که از من، نویسنده کمنام هم می ترسد.
ارتجاع ز قلم زن می ترسید،
ز اندیشمندان می ترسد،غرق در فساد است،
ز افشا شدن فسادش می ترسد.
طبل رسوایی اش بر سر بام جهان می زنند،
ز صدای طبل رسوایی می ترسد،
ارتجاع ز ترس شب خواب ندارد،
روز نگران است، زسایه خویش هم می ترسد
ز ترس دست به کشتار قلم زن می زند،
شیر پوشالی است، به پوسیدگی اش اگاه،
ز پوسیدگی اش می ترسد.
ارتجاع می ترسد، زترس به خود می لرزد.
16 اسفند 1388 ــ 7 مارس 2010 ــ اردوخانی ــ بروکسل

ارتجاع ز باد نیز می ترسد که توفان شود و بَرَدَش
By: اروپرس on مارس 11, 2010
at 4:42 ب.ظ.