بز گر!
یک بز گر همه را گر می کند؟!
استبداد می گردد،
بز گر پیدا می کند.
بز گر هم ریش دارد.
می خندد،
ملتی را مسخره می کند،
دمبش در هواست.
همه جایش پیداست،
بز گر دور ایران می گردد،
بجای بع بع «عرعر» می کند.
همه را بز می داند.
شاخ می زند.
سرزمینی را خراب می کند.
ثروت ملتی را بر باد می دهد.
مردمی را به بند می کشد.
دروغ می گوید،
خیال می کند،
همه را خر می کند!
26 تیر 1388 ــ 17 ژوییه 2009 ــ اردوخانی ـ بروکسل

آی گل گفتی
خودش بز است و همه را بز می بیند ، کافر همه را به کیش خود پندارد.
By: سردار on ژوئیه 18, 2009
at 9:38 ق.ظ.
سلام استاد
امید که سلامت و سربلند باشید
من با نوشته های شما زندگی میکنم ، لحن زبان ، شیوه بیان و دقتتان در انتخاب کلمات بسیار قابل توجه و تا’ثیرگذار است.
پاینده باشید.
By: سالار حسامي نقشبندي on ژوئیه 18, 2009
at 9:40 ق.ظ.
سلام آقای اردوخانی
دستت از شعر زیبایت درد نکند.
آن بز گر اگر از چرخه طبیعت حذف گردد بقیه بز ها به هم میریزند این بز گر استبداد هم لازمه قوام و دوام آزادی است.
راستی آقای اردوخانی شما از کجا حضرت ظریفی (تلاوت اشک) را میشناسی آیا این همان است که در شهر تامپرای فنلاند زندگی میکند؟ او برای خودش دم و دستگاه مراد و مریدی دارد!!
حق نگهدارت
By: رضا on ژوئیه 23, 2009
at 11:35 ق.ظ.