نگاشته شده توسط: ordoukhani | جون 24, 2009

حتی به تو ای خدا.

حتی به تو ای خدا!

من اجازه نمی دهم، کسی به جای من بیاندیشد،
حتی به تو ای خدا. 

من با اندیشه ام، شیر تو را به بند کشیدم،
اسب و گاوت به کار کشیدم،
پرنده ات را به لانه بردم،
گرگ وحشی ات را پاسبان گله کردم،
از سنگ و درخت ات خانه ساختم،
میوه بهشتی ات را کاشتم،
یک خوشه گندم را، گندم زار کردم،
با حوای ات عشقبازی کردم،
بوسیدم، نوازش کردم،
سر زمین ات را زیر پا گذاشتم،
دریاهایت را پشت سر گذاشتم،
آسمانت تسخیر کردم،
روزی مالک هستی می شوم،
مالک تو می شوم،
تو یک اندیشه ای،
من هر روز نوع دگر می‌اندیشم،
خواست تو را دگر نمی خواهم،
می خواهم، آنچه خود می خواهم،
شیطان ات را به سجده وا می‌دارم.
تو را به تحسین 

من اجازه نمی دهم کسی به جای من بیاندیشد،
حتی به تو ای خدا. 

3 تیر 1388 ــ 24 زوئن 2009 ـ بروکسل ـ اردوخانی


پاسخ

  1. آواتار ناشناخته

    وای ارودوخانی
    اگه خدا گیرت بیاره عروست می کنه

  2. آواتار ناشناخته

    آقای اردوخانی واقعا جالب بود و نو
    پایدار باشی

  3. آواتار ناشناخته

    بسیار زیبا! بسیار قدرتمند!

  4. آواتار ناشناخته

    سلام
    خیلی ها اینطوری فکر می کنند.ولی این آدمایی که من می شناسم جای بنده ی خدا که سهله جای خدا هم می اندیشند.


برای خانم پاسخی بگذارید لغو پاسخ

دسته‌بندی