.
نترسید اعتراف کنید!
گاهی با ایرانیانی بر خورد می کنم که وقتی از آنها می پرسم؛ «فلانی را می شناسی؟» با دو خروار چس افاده می گویند: «ما با ایرانیها رفت و آمد نمی کنیم.» (برای من توسری بهتر از این حرف است) در پاسخ می گویم: پس خوش به حال ایرانی ها! اغلب این اشخاص با مردم سرزمینی که در آن زندگی می کنند هم تماس ندارند، چون نه به فرهنگ آنها آشنایی دارند، و نه زبان آن کشور را خوب می دانند.
اما من محتاجم! با وجودی که به چند زبان اروپایی سخن می گویم، محتاجم به اینکه در جمع ایرانیان باشم. سر به سر پیر و جوان و بچه بگذارم. با طنز و هجوی همه را به خنده و شادی وادارم. همیشه چیز خنده داری برای گفتن دارم. وقتی هم سکوت می کنم، هموطنانم منتظرند کسی جمله ای بگوید، تا من آن را»بَد» تعبیر کرده و به هجو بکشم. از اینکه مرا مسخره کنند ترسی ندارم. از اینکه دیگران را شاد کنم، شادم. من اعتراف می کنم محتاج شما هموطنانم .
به قول «Monique Zatlaoui« نویسنده و پزوهشگر فرانسوی کتاب «Exquis promeneurs» که من آن را (به غلط ، یا درست، سیر مزهها ترجمه می کنم،) همه جا در باره من می گوید: «اردوخانی با وجودیکه بیش از چهل است در اروپا زندگی می کند و با فرهنگ اروپایی آشناست، هنوز شکمش ایرانی است.» من نه تنها شکمام، بلکه روانم نیز ایرانی است. بودن بین شما برایم لذت بخش است. بدم نمی آید بنشینیم و پشت سر فلان کس حرف بزنیم و بدیهایش را بگوییم. و به محض اینکه همان شخص وارد شود، بلند شویم روی او را با دل و جان ببوسیم، از آمدنش واقعا خوشحال شویم و بگوییم: «داشتیم غیبت ات را می کردیم حلال زاده بودی.» پیش می آید که پس از اینکه غیبت کسی را کردیم، با خنده بگویم: «حالا نوبت فلانی است، بعد نوبت فلانی و فلانی.»
سرنوشت را سپاسگزارم، که مال و مقامی ندارم. بدین جهت مهر دوستان به خاطر خود من است، نه برای مال مقامام. وقتی در خانه یکی از دوستان مهمان هستم و یک لیوان چایی جلویم می گذارند، اگر قند فراموش شده باشد، زن و شوهر، یا فرزندانشان برای آوردن آن با هم مسابقه می گذارند. برای من، آن لیوان پر از چایی نیست، بلکه تمام مهری که به من می ورزند را در آن ریخته اند. یا زمانی که بشقابی غذا، همآن غذایی که فکر میکنند من دوست دارم.
اعتراف می کنم که هموطنانم را با دل و جان دوست دارم، با همه خوبی و بدیهایشان، به آنها محتاجم. به فارسی سخن گفتن و اندیشیدن و نوشتن محتاجم. به شعر مولانا، حافظ و سعدی …، به شعر نیما، فروغ و شاملو… به شعرهای شما شاعران جوان گمنام (در وبسایت ها) محتاجم. به آواز و موسیقی، به نوای نی و تمبک و ستنور محتاجم. شرم ندارم در بین جمع ایرانی– اروپایی (چند صد نفره) با آهنگی ضربی یکباره برخیزم کلاه شابگاهم را بر سر گذارم و جاهلی برقصم. من به شنیدن صدای کودکان فارسی زبان، زنان و مردان، پیر و جوان محتاجم. شاید شما هم مانند من باشید، پس نترسید و اعتراف کنید!
دیروز به مناسبت روز 8 مارس در مراسمی شرکت کردم. در ابتدا خانم «بهرخ بابایی»* چندی از اشعار فروغ فرخزاد از جمله «تولدی دیگر» را با نماشی بسیار گویا اجرا کرد که مورد توجه حاضرین [ایرانی، عرب، اروپایی] قرار گرفت. جالب آنکه متن شعرها همزمان روی پرده، به دو زبان فلاما و فرانسه برگردانده می شد. پس از آن به تماشای رقص، دوشیزه «گرداوی» الجزیره ای نشستم. پس از پایان برنامه من با این خانم (در حالیکه چند نفر از دوستان ایرانی اطرافم بودند) گفت و گو کردم و ضمن تحسین او، داستان «خدا تحسین می کرد» را به فرانسه برایش ترجمه کردم و یکی از کتاب های خودم را هم که به زبان فرانسه بود به او هدیه کردم.
در آخر سال نو را به همه پارسی گویان و همه کسانی که نوروز را جشن می گیرند، شادباش می گویم. برای جوانان آرزو می کنم روزی که به سن من رسیدند، جوانان آن روز را چه دختر و چه پسر، از هر ملیت و مذهبی با دید امروز من، مانند فرزندان خود بنگرند، به آنان اندیشده و با دل جان دوست بدارند. هچنین برای زنان و مردان همسن خود همین آرزو را دارم.
*جواد طالعی در این باره نوشته است: «نمایشواره وهم سبز با کارگردانی و تنظیم مجید فلاح زاده و بازیگری بهرخ حسین بابایی، یک اجرای مینیمالیستی است و درست از این دیدگاه است که موفق است. صحنه، جز یک میز تحریر، دسته گلی کوچک در یک گلدان کریستال ساده، چند شمع، چهره ای پوشیده در شال سیاه و یک پرتو افکن کوچک که بر این چهره نامشخص پرتو می افکند، هیچ ندارد. بهرخ بابایی نقش زنی را بازی می کند که خانه را برای پذیرایی قهوه و شیرینی از چند میهمان آماده می کند. او که معتقد است شعر فروغ را نمی توان نشسته و آرام خواند، ضمن همه این حرکات آثار شاعر را زمزمه می کند و بعد که میهمانان(تماشاگران) حاضر می شوند، دیگر در عالمی است که به جای زمزمه کردن شعرها، آن ها را چون عار فی شوریده حال اما عاصی، در سماعی میخکوب کننده فریاد می کشد.»
25 اسفند 1387 ــ 15 مارس 2009 بروکسل اردوخانی
سلام دوست عزیز
لطفا با مراجعه به مجمع وبلاگ نویسان حامی انتخابات ریاست جمهوری
و دریافت کد لوگو و قرار دادن ان در وبلاگ خود به جمع حامیان انتخابات بپیوندید
لطفا در صورت قرار دادن لوگو ما را مطلع سازید تا ادرس شما هم در این مجمع ثبت شود
با تشکر
By: وبلاگنویسان حامی انتخابات on مارس 16, 2009
at 11:17 ق.ظ.
سلام
جناب اردوخانی عزیز از شما مصاحبه تان با عباس معروفی برای رادیو زمانه را که چندی پیش دانلود کرده بودم اما در بین فایل ها گم شده بود یافتم و گوش دادم جدا لذت بردم جدا زنده شدم ،کیف کردم نمی دانستم ما چنین نویسندگانی باصفا و دوست داشتنی داریم.
چاپلوسی نمی کنم اما باید احساسم را بیان کنم باید بگویم که ارادتی که خدمت حضرت عالی داشتم چند برابر شده است.
اقای اردوخانی از اینکه با این مقام که خودتان متواضعانه ان را منکر می شوید ذره پروری می کنید و به مثل من که جز بچه ای بیش نیستم می پردازید پاسخ می دهید راهنمایی می کنید و محبت دارید صمیمانه کمال تشکر را دارم.
اقای اردوخانی وقتی با مردم چنین هستی این می شود تفاوت تو با دیگران و این می شود جوشیدن احساسات من که شاید چاپلوسانه و تصنعی به نظر بیاید اما اینها اعتقاد من و علاقه من به اخلاق نیکوی شماست بگذار هر شکل که جلوه می کند بکند حقیقت نزد من چیز دیگری ست که شاید جز خدای من ان را نداند اما رفتارت و اخلاقت برایم الگو شد موفقیت سلامت طول عمر را برای شما عزیز گرانقدر ارزو می دارم.
By: جهانگرد on مارس 16, 2009
at 6:36 ب.ظ.
فرارسیدن سال نو و نوروز جشن بزرگ ایرانیان باستان را به شما شادباش میگویم . !
By: زال on مارس 19, 2009
at 3:07 ق.ظ.
Skyway Fund
دیگر یک برند مطرح در بین تمام سرمایه گذارای های با سود بالا و طبعا» ریسک بالاست
دیگر از حیطه یک اینوست منطقه ای خارج شده و نگاه فرا منطقه ای خود را گسترش داده است
دیگر غیر قابل رقابت است و بی شک با ۱۸ ماه عمل به تعهدات بی رقیب در این عرصه است
فارسی زبانان در سراسر جهان :
برای هر گونه راهنمایی و یاری شما عزیزان در این سرمایه گذاری آمادگی کامل داریم. به عنوان سرمایه گذار و یا یک پلنر ( کار حرفه ای روی پلن ) و گرفتن دفتر نمایندگی کمپانی در کشور محل اقامت تان دست یاری ما به سوی شما ست.
تماس با ما از طریق بخش نظر دهید وبسایت موفقیت:
http://successclub.blogfa.com/
By: آرمان on مارس 19, 2009
at 11:55 ق.ظ.
سلام
سال نو مبارک سلامت توفیق وپیروزی شما وهمه هموطنان ساکن بلژیک را ارزومندم
By: جهانگرد on مارس 19, 2009
at 1:40 ب.ظ.
سلام
صد سال به این سالها نه اون سالها( منظورم زمان شاهه فکر بد نکنید)
انشاالله سال پر زر ، زور و تزویری را سپری نکنید
سالی آکنده از عدالتخواهی را در سایه و پرتو حق تعالی رقم بزنید
اون گوشه موشه ها هم اگر مجالی برایتان پیش آمد این حقیر رو نیز دعا کنید و ببخشیدکه توی این یک سال حسابی مزاحم وبلاگ شما شدم
خوب این هم یک نمونه دید و بازید عیده
اما از نوع مجازی
خوب تعارف تیکه پاره کردنش باید مجازی باشد
خلاصه خوشحال میشویم
در سال جدید حضور شما را در وبلاگمان پر رنگ تر ببینم
قربان شما
میرزای ایرانی
By: میرزای ایرانی on مارس 21, 2009
at 12:01 ق.ظ.
سلام سال نو مبارک
سال خوشی را برایتان آرزومندم.
By: مزنا on مارس 21, 2009
at 5:26 ب.ظ.
درود .
شاد زی …
بدرود .
By: مجید on مارس 21, 2009
at 9:51 ب.ظ.
سلام بر حاجي خان خودمون.ميگن اونايي كه زياد ميخندن و مي خندونن يك يا چند تا غم بزرگ دارن.اميدوارم شما جزو اين قانون نباشين.
زت زياد.
By: يه دوست قديمي on مارس 24, 2009
at 2:39 ق.ظ.
استاد واقعا که مثل همیشه از خوندن مطالب شما لذت بردم، خداوند یارو یاور شما باشد، برای شما و خانواده محترم سالی پر از شادی و سلامتی آرزو میکنم و امیدوارم که ما را بیشتر و بیشتر با مطالب زیبا، شیرین و آموزنده خود مورد لطف قرار بدهید.
By: bobby on مارس 25, 2009
at 11:36 ق.ظ.