نگاشته شده توسط: ordoukhani | دسامبر 21, 2008

پند مادرزن…!

پند مادرزن…!

غُرغُر مادر زن چه گوید، گوشدار
گویدت بیدار باش ای هوشیار!
از ظرف شویی و جارو کردن مترس
لیک از قهر و اخم دخترِ من، بترس!
وقتی آمد میهمان، تو چایی دم کن بیار
سر سفره، فراموشش نکن، ماست خیار!
وقتی دخترم رفت به تخت خواب
مشت مالش بده، دارد ثواب!
صبح برخیز و چایی دم کن ای پسر
با نانِ گرم و پنیر برایش تو ببر!
وقتی پولی خواست، با خوشرویی بده
ورنه در رخت خواب جوابی نمیده!
ناز و نوازش و بوسه میخواهد او
از برایش قصه های خوب خوب بگو!
اشک دختر من دم مشکش است
گر ببینم اشک او، حالم بد است!
بگو به مادرت ایراد کمتر بگیر
تا نشه هرگز این دخترم از تو سیر!
گر که نخواهی غر مادر زن، ای جوان
فاتحه زن و بچه  دار شدن تو بخوان!

1 دی 1387 ــ 21 دسامبر 2008 بر.کسل


پاسخ

  1. آواتار ناشناخته

    به به به به
    این شعر نشون می ده که شب یلدا رو به همراه مادر زن گذروندید

  2. آواتار ناشناخته

    جالب اینه که کسی فاتحه زن و بچه دار شدن و نمی خونه ولی فاتحه مادرزنو میخونه.


برای مزنا پاسخی بگذارید لغو پاسخ

دسته‌بندی