مست می کنم!
سرِ خُمِ خاطرهها می گشایم،
جام به دستان را فرا میخوانم،
جام ها پر ز می، می کنم
نوش، نوش ، نوش
من ساقیام،
ولی، ز می پرهیز می کنم
تنها ،ز چشمان مستِ، مستان،
مست می کنم.
مست می کنم!
سرِ خُمِ خاطرهها می گشایم،
جام به دستان را فرا میخوانم،
جام ها پر ز می، می کنم
نوش، نوش ، نوش
من ساقیام،
ولی، ز می پرهیز می کنم
تنها ،ز چشمان مستِ، مستان،
مست می کنم.
نوشته شده در شعر
من انسانی آزاد شده از یک فرهنگ ارباب رعیتی و استبدادی هستم . برای به دست آوردن این آزادی با خودم جنگیده ام و هنوز می جنگم . من دیگر خودم را بنده و غلام و چاکر و نوکر و خاک پای کسی معرفی نمی کنم . کسی را هم جناب عالی نمی خوانم ، به عرض کسی نمی رسانم . برای من پزشک در مطب یا بیمارستان آقا یا خانم دکتر است، استاد در دانشگاه، خارج از آن جا خانم یا آقای ...هستند. در نبرد با چاپلوسی ، دروغ ، حسادت ، ضعیف کشی ، مرده پرستی ، عدم اعتماد به خود و قبول سرنوشت که همگی زاده فرهنگ ارباب رعیتی و استبدادی است ، پیروز شده ام . و میدانم لحظه ای غفلت؛ آنها بر من چیره می شوند. از شما خواهش می کنم مرا در نبرد با این فرهنگ پوسیده چندهزار ساله یاری دهید. «ابوالفضل اردوخانی»
kho0ob bo0od webe manam bia
By: AR3Zo0o0o0o0o0 on جون 27, 2008
at 1:24 ب.ظ.
مست بمانید آقای اردوخانی.زیبا بود
By: حسین on جون 27, 2008
at 1:43 ب.ظ.
سلام.
جالب بود.به قول حسین مست بمانید.
By: عسل on جون 27, 2008
at 10:49 ب.ظ.
سلام اردوخانی خیلی عزیز

چه خبر از کتابتان فارغ شدید بالاخره؟
نوشته هایتان را دنبال می کنم و لذت می برم
مدتی که نبودم امتحان داشتم
این را گفتم که اگر نبودنم را متوجه شده بودید دلخور نشوید اگر نه هم که هیچ
By: مریم on جون 28, 2008
at 7:16 ب.ظ.
مستی وراستی ؟یا راستی ومستی .
زیباست .ممنون
By: محبوبه میم on جون 28, 2008
at 9:35 ب.ظ.
بسيار زيبا بود




مي حقيقي و مي مجازي كجا
By: سردار on جون 29, 2008
at 8:05 ق.ظ.
سلام
هدف شما تحسین برانگیزه.
من و پسر خالم نیز هدفی مشابه داریم ولی جوانیم و کم تجربه و به همایت شما نیاز داریم. یه سر به ما بزنید و نظر بدید و ما رو تو راهمون یاری کنید. مرسی
By: سینا on جون 30, 2008
at 4:19 ب.ظ.
این شعربود ؟
By: زالی on جون 30, 2008
at 6:59 ب.ظ.
پاسخ به زالی! هر چه پنداری همان است!!
By: اردوخانی شوخی و جدی on جون 30, 2008
at 9:27 ب.ظ.
البته حمایت نه همایت.
By: سینا on ژوئیه 1, 2008
at 7:35 ق.ظ.
سلام
همه داستانهای وبلاگتونو خوندم .
باید بگم که واقعا من کوچکتر از اونی هستم که بخوام درباره وبلاگ شما نظر بدم .
ولی واقعا داستانهای زیبایی هستند همشونو با دقت خوندم و بیشتر از داستان (قلبم را ربود)و(زنی که هنوز به طرفش پرواز میکنم) رو دوست داشتم
امیدوارم موفق و پیروز باشی و ایام به کامتون باشه ..
By: ویدا on ژوئیه 1, 2008
at 8:18 ب.ظ.