نگاشته شده توسط: ordoukhani | ژانویه 3, 2008

آه ای پزشک نازنینم

سپاسگزاری خری از پزشک اش.
آه ای پزشک نازین ام،

نمی دانم تو با من چه کردی  

تمام درد من را درمان نمودی

کمرم بود چون کمان رستم

تو با یک میله راستش نمودی

شکمِ چون خمره ام می داد عذابم

شکافتی و دوختی و صافش نمودی

دو بیضه بود چون ماست در کیسه
تو بالا بردی و جمع اش نمودی

آه ای پزشک نازنینم

ز بینی و چشم بود آبی سرازیر

تو با لیزر هر دو را خشکش نمودی

دو لوچه بود آویزان روی چانه

تو همچون دو قیطانش نمودی

دندان های سیاه و سبز و زرد را

تو چون مرمر، سپیدشان نمودی

تن و سر من بود چون سر تو گّر

تو با پمادی پر از مویش نمودی

دو زانو دو ارنجم بود کج و خم

نمی دانم  چگونه  راستش نمودی

فلانم که  دائم چرت می زد

تو ویاگرا مرا تجویز نمودی

چو گفتم وصف تو بهر دوستان
همه از من تقاضای نشان تو نمودی
آه ای پزشک نازنینم

نمی دانم با من چه کردی

سپاس از تو ،مرا جوان نمودی

13 دی 1386 ــ 3 ژانویه 2008


پاسخ

  1. آواتار علی و شقایق

    سلام
    ممنون میشم سر بزنی
    بابای

  2. آواتار ناشناخته

    خوشبحالت که جوان شدی
    بخاطر همینه که سراع دخترت نمی یای

  3. آواتار ناشناخته

    سلام
    یک عکس جدید و تمام قد از خودتان بذارین که بد جوری فضولیمان گل کرده

  4. آواتار ناشناخته

    سلام از اینکه لینک دادین به سایت مهاجران و اخراجی ها ممنون
    می خواستم آدرس دقیق را وارد کنید ممنون
    mohajeran.persiangig.com


برای شبنم پاسخی بگذارید لغو پاسخ

دسته‌بندی