نگاشته شده توسط: ordoukhani | آگوست 4, 2007

من هم همینطور

من هم همینطور

امروز عروسک ام گوشه ای نشسته و دست روی دست، زانو در شکم ، اّخم کرده ونق می زند، بهانه می گیرد. سرش را شانه کردم ، سنجاق  زدم. سنجاق ها را در آورد و موهایش را پریشان کرد . چند بار صدایش کردم، رویش را به طرف دیگر کرد و جوابم را نداد. هرچه اصرار کردم که غدا بخورد، نخورد. بازی هم نمی کند. فقط انگتش را می مکد. حوصله قصه شنیدن هم ندارد.خواستم بخوابانم اش ، نمی خوابد. نمیدانم چرا با من قهر است. آه فهمیدم!  محتاج  نوازش ومهر است. من هم همینطور.

 

این احساس و اندیشه خودش آمد و من هم نوشتم.


پاسخ

  1. آواتار خانم

    خیلی زیبا ست! ما همه محتاج مهر و نوازشیم! به امید دیدار

  2. آواتار خانم

    شما هیچ وقت به من جواب نمی دهید چرا؟

  3. آواتار ناشناخته

    خانم مهربان: شما اندیشه مرا بازگو می کنید، به راستی من و شما هم اندیشه ایم . با سپاس از توجه و مهر شما. یک داستان جدید به نام خر بخندید و شد از قهقهه سست نوشتم که امیدوارم مورد توجه شما قرار گیرد.دوست دارتان اردوخانی


برای شوخی و جدی پاسخی بگذارید لغو پاسخ

دسته‌بندی