دلم هوای کسی را دارد تا زیر سایه اش شاد با خیالی آسوده آرام قدم بردارم، گاهی دست نوازشگرش بر سرم، گاهی با لبخندی و چشمان پر مهری سر برگرداند و به من بنگرد.
دلم میخواهد با سایه ام گرگم به هوا بازی کنم، گاهی او جلو بدود، گاهی من، خور شید را خاموش کنم، در تاریکی به دنبال یکدیگر بگردیم. دلم می خواهد با سایه ام بی ریا درد دل کنم.
دریغا سایه ام را در شبی تاریک گم کرده ام .
بیا ای دوست بیا، تا سایه های مان پیدا کنیم و شاد و خندان زیر سایه یک دیگر با گام هایی استوار بی دغدغه و ریا قدم برداریم.
13 اسفند 1403 ــ 13 مارس 2025
نگاشته شده توسط: ordoukhani | مارس 13, 2025
بیا ای دوست!
نوشته شده در منتشر نشده ها, داستان کوتاه

بیان دیدگاه