نگاشته شده توسط: ordoukhani | مارس 23, 2024

کره خر ابلق (ابلک)

میان دیوانگی و ابلهی سرگردانم، گاهی این ام، گاهی آن. چون نیک میاندیشم هر دو.
برای نوشتن، هجو لحظه ای به سرم می آید و بدون اینکه نیک در باره اش بیاندیشم می نویسم.
( هجو بیشتر در باره شخص خاصی است، تاریخ مصرف دارد،پس از برکناری او از مسند، یا مرگ او ارزشی ندارد، مانند آنچه در باره دولت مردان ایران، اصلاح طلبان ملی مذهبی ها، و . . .نوشته ام)
برای نوشتن یک طنز چند روزی در باره آن می اندیشم، چند بار آن را می خوانم، می ونویسم، برای نوشتن اش زمان زیادی به کار نمی برم .
اما برای نوشتن یک داستان ماه ها در درون با خود کلنجار می روم سپس می نویسم. واژها را جا به جا می کنم، جمله ای را از بین می برم، با جمله دیگر جایگزین می کنم، زمانی که آن را در برابر دید همگانی می گذارم، در صفحه مجازی یا چاپ می کنم، پس از مدتی می خوانم، چندین عیب در آن می بینم، گویی خرم کره *ابلق زاییده. این کره من نه تنها سیاه و سپید است، بلکه هر تکه از تن اش یک رنگ است. یک گوشش سیاه، گوش دیگر زرد است، چهار تا پای او چهار رنگ دارد، پشت و شکم اش را گویی مرحومِ خدا بیامرز، روان شاد پیکاسو نقاشی کرده .
چندی از دوستان مهر می روزند و می خوانند و می پسندند. سپاس از این دوستان، اما من کره خر ابلق نمی خواستم، راست اش را بگویم: خودم هم نمی دانم کره خر چه رنگی می خواستم !؟
و، من هم شبیه کره خر ابلق ام هستم، هر تکه از لباسم یک رنگ است، و اندیشه هی ام رنگ وارنگ هستند.
*اسب سیاه سپید را ابلق می گویند، ممکن است، گاو و گوسپند، خر هم علاوه بر سیاه و سپید، زرد سیا، یا زرد سپید باشد. در سگ وگربه ها هم بدون شک دیده اید. ابلک فارسی است که کاف آن تبدیل به قاف عربی شده. ویکی پدیا.
4 فرودین 1403 ــ 23 مارس 2024 ـــ اردوخانی ــ بلژیک


بیان دیدگاه

دسته‌بندی