یکی از دوستانِ قدیمی« کاملیا» که همدیگر را از دوران شیر خوارگی می شناختند. . 6 فروند فرزند داشت، مرتب از کاملیا می پرسید، چرا بچه دار نمی شی؟
کاملیا: خواهر دست رو دلم نذار که از غصه می ترکم. اگه می خوای بدونی یه شب بیا کنار چارلز بخواب تا درک کنی من چه می کشم.
دوست کاملیا یک شب پیش از چارلز رفت تو تخت خواب و لحاف کشید رو سرش. پرنسش چارلز آومد با چند تا کتاب شروع کرد به خوندن. پس 2 ــ 3 ساعت دستش رو برد لای پای خانم کنارش، خانم نزدیک بود سکته کنه، فرار کرد اومد پیش کاملیا و گفت: شوهرت دستش رو برد لای پای من.
کاملیا گفت، بیخود ترسیدی، آب دهنش تموم شده بود، میخواست دستش رو خیس کنه واسه کتاب روق زدن، واسه این بود که دستش رو برد لای پای تو.
شاید شما بگویید: تو به همه بند می کنی، تنها کسی که بند نکردی خواجه حافظ شیرازی است.
پاسخ: نخست اینکه حافظ جیگرمِ! بعدش یاد حدیثی افتادم که روایت می کنند از بزرگ مردی به نام شعبان خان جعفری.
در مسابقه هوش تلویزیونی از شعبان خان می خواهند که سه عضو داخلی بدن اش را بگوید. ایشان می فرمایند: روده، معده و شاه.
اجرا کننده برنامه می پرسد: شاه که جزوی از بدن تو نیست.
شعبان خان می فرماید: آخه شاه جیگرمه.
بامداد پیش از خوردن بامدادانه اومد تو مخم و نوشتم.
22 اسفند 1402 ــ 12 مارس 2024 ـــ اردوخانی ــ بلژیک.
نگاشته شده توسط: ordoukhani | مارس 12, 2024
درد دل کاملیا همسر پرنس چارلز!
نوشته شده در منتشر نشده ها, طنز

بیان دیدگاه