نگاشته شده توسط: ordoukhani | فوریه 21, 2024

خر خوشبخت!

خر خوشبخت؟

بارو کنید احساس خری را دارم در طویله که جایش گرم نرم است، آب وعلفی دارد و می نوشند می خورد. هر زمان که خواست یک کمی دورتر از طویله می رود و دوری می زند.
گاهی عرعری می کند،( می نویسد، یا سخنی می گوید) چندی را خوش آید، چندی را نه. گوزکی رها می کند، چندی می خندند، چندی ابرو در هم می کشند و می گویند خر بی ادب.(باید خیلی خر بود تا از خر انتظار ادب داشت)
گاهی دوستان جوان و مسن به دیدارش میاید، خوراکی برایش میاورند، حال و احوالش می پرسند، دست بر سرش می کشند، زیر گلویش را می خوارانند، سپاسگزاری می کنند از اینکه با دل جان سواری شان داده و بارشان برده. چندی هم که سال ها به آنها سواری داده و اسباب کشی شان را کرد]، بارشان را از پل گذرانده، او را فرموش کردند.حق دارند، هر کسی مشکل های خودش را دارد.
خر سر پیری دیگر توانایی بردن باری را ندارد، و نه توانایی سواری دادن. با این حال باید از زندگی راضی باشد، وسرنوشت را سپاسگزار که پس از سال ها خر حمالی محتاج هیچ کس نیست، ولی خوشبخت نیست. خوشبخت زمانی بود که می توانست سواری مجانی بدهد و بار بی دست مزد و بی انتطار ببرد. خوشبخت زمانی بود که می توانست کوچکترین خدمت را به خرهای دیگر بکند، حتی آنها که قدر نشناس بودند. 3 اسفند 1042 ــ 21 فوریه 2024 ــ اردوخانی ــ بلژیک


بیان دیدگاه

دسته‌بندی