نگاشته شده توسط: ordoukhani | جون 27, 2023

من برق را دوست دارم!

داستان کوتا: جمعه پیش در بیمارستان شهر لوون بودم. درکافه تریای بیمارستان  جوانی را دیدم، سر در گریبان، با چشمانی غمگین پشت میزی در برابر فنجانی قهوه نشسته.
به جلوی اش رفتم، سر بلند کرد، گفتم: آه، پوزش می خواهم، خیال کردم پسر من است.
لحظه ای برق در چشمان پسر درخشید، همرا با بخندی و آرام سری تکان داد.
من اینگونه لبخند را دوست دارم. من این چشمان را که با یک جمله ساده، آنچنان برق می زند که تمام وجودم را شعله ور می سازد را دوست دارم. من برق را دوست دارم.
5 تیر1402 ــ 26 ژوئن 2023 ــ اردوخانی ــ بلژیک


بیان دیدگاه

دسته‌بندی