نگاشته شده توسط: ordoukhani | جون 25, 2023

خانه من؟

داستان کوتاه: یادش به خیر جوانی کجا یی! در عهد جوانی و با یک چمدان کارتونی، با تی بی تی به اروپا (خیر سرم) برای درس خواندن آمدم. با 1500 مارک آلمانی. و پوستینی که هنوز بوی گوسپند می دهد. بگذریم که همه غلطی کردم، جز درس خواندن. پس از آن تمام وسیله های زندگی من در یک کوله پشتی بود و دور اروپا را با آن گشتم. اکنون خانه ام پر از گند و گُه هایی است که استفاده ای ندارد و سال به سال نمی بینم، و دور هم نمی اندازم.
شاید وقتی شما چند تا از آنها را ببینید، بگویید: بنداز دور می خوای چکار کنی؟ به شما مربوط نیست، فضولی در کار من نکنید.
با خط درشت پیش از وارد شدن به خانه ام نوشته بودم: خانه من مانند خشتک من می ماند، همه می دانند در آن چیست، ولی هیچ کس حق دخالت ندارد.
4بامداد  تیر1402 ــ 5 ژوئن 2023 ــ اردوخانی ـــ بلژیک


بیان دیدگاه

دسته‌بندی