نگاشته شده توسط: ordoukhani | آگوست 28, 2011

من یک حبابم

تنهایم و در سکوت، در درونم واژه ها غوغا می کنند. دیروز پس از دیدن قطره ای باران بر آب» واژه حباب» در درونم این چنین فریاد زد.

من یک حبابم

باران بر دریا می بارد،
لحظه ای و حبابی.

حباب چه می داند؟
ز حال دریا و ماهیان،
زحال صید و صیاد،
ز حال طوفان و صخره.

حباب چه می داند؟
ز حال ساحل و جنگل،
ز حال گل و گیاه،
ز حال چرنده و درنده،
ز حال پرنده.

حباب چه می داند؟
ز حال ابرو و آسمان ،
ز حال خورشید و ماه و ستارگان،
ز حال آدمیان،
من یک حبابم…

6 شهریور 1390 ــ 28 اوت 2011 ــ بلژیک ــاورایز ــ اردوخانی


پاسخ

  1. آواتار 666

    .
    امیدوارم مانند حباب زودگذر نباشید
    .
    666


بیان دیدگاه

دسته‌بندی