نگاشته شده توسط: ordoukhani | ژانویه 31, 2011

کفش های کهنه ام!

 کفش هایم را گم کرده ام!
پاهایم به دنبال کفش هایم،
من به دنبال پاهایم می گردم،
تا خود را در آنها،
خاطرات راه های رفته بیابم،
درون کفش هایم.

اگر کفش مرا یافتید، خبرم کنید!
کفش کهنه من برای شما،
بی ارزش است.
برای من، تمام گذشته من!

خواهش می کنم،
به دورش نیاندازید،
پاهایم  در آن است،
حتی پاهای کودکی من
درکفش های کهنه ام!

6 اردیبهشت 1398 ــ 16 آوریل 2010 ــ بروکسل ــ اردوخانی ــ گذاشته نشده


پاسخ

  1. آواتار مردگلُ گلُ

    چرا نشستی اونجا ناله میکنی اگه کفش نداری بگو مرد گلُ گلُ یه جفت پاپوشه خوشگل برات بفرسته که با اونا راحت پل 124 هزار کیلومتری ضراط رو طی کنی ، غصه نخور آدرست رو بفرست برات ارسال کنم . قوربونت یزدان جون

  2. آواتار ordoukhani

    مرد گل گل، کفشهات رو پوشیدم، کمر درد گرفتم، شانس اوردم که شلوار واسم ندوختی. تو را خدا نه می خوام برایم کفش بدوزی نه شلور. پل سراط رو هم پا برهنه رد میشم


بیان دیدگاه

دسته‌بندی