نگاشته شده توسط: ordoukhani | فوریه 13, 2010

توبه گرگ

گرگ پیر، با پوزه و چنگال خونین، سفیران خود را به گرد جهان می فرستد، تا با شیپور و چنگ و دف و تار، سرود صلح و آزادی سر دهند.
کبوتر سپید، غمگین، با برگی سبز بر دیوار خرابه نشسته می گوید:
پیام صلح و آزادی ات را باور کنیم، یا پوزه و چنگال خونین ات را؟!
لاشخورها از گرگ پیر پاسداری می کنند، کفتارها بسیج!
کبوتر سپید با برگی سبز، غمگین بر دیوار خرابه نشسته فریاد می زند:

توبه گرگ مرگ است.
توبه گرگ مرگ است
توبه گرگ مرگ است

24 بهمن 1388 ــ 13 فوریه 2010 ــ اردوخانی  ــ بروکسل


بیان دیدگاه

دسته‌بندی