نگاشته شده توسط: ordoukhani | مِی 15, 2009

مگر با من دشمنی دارند؟

مگر با من دشمنی دارند؟

این ساعت با من دشمنی دارد، من از او گله دارم. زمانی که در انتطارم، زمانی که از درد می نالم ،زمانی که غمگینم،عقربه کوچک سد راه عقربه بزرگ می شود. نمی دانم چرا شتاب نمی کنند، مگر با من دشمنی دارند؟
و آن زمان که محو زیبایی طبیعتم. کودکانه با کودکان بازی می کنم. مستِ مستم از شعر یا داستانی. من و معشوق، جذب وجود یکدیگریم. واژه ها نسیمی دل انگیز است و نگاه ها نوازشی. عقربه بزرگ، عقربه کوچک را هرچه تندتر به دنبال خود می کشد.
نمی دانم چرا شتاب دارند، مگر با من دشمنی دارند؟
 

20 اردیبهشت 1388 ــ 10 مه 2009 ــ اردوخانی . بروکسل


پاسخ

  1. آواتار یک دوست

    سلام
    چه زیباست نوشتن وقتی میدانی او میخواند, چه زیباست سرودن وقتی میدانی او میشنود,چه زیباست دیوانگی برای او وقتی میدانی او میبیند
    حتما بهم سربزن…
    محبت می کنی اگه منو با نام :: جایی برای با هم بودن:: لینک کنی
    منتظرتون هستم

  2. آواتار ناشناخته

    سلام
    شاید عقربه ها می خواهند بگویند که ما برای خاطر شادی شما زود می گذریم پس شاد باشید.یا می خواهند که ما دست از غم خوردن برداریم.

  3. آواتار ناشناخته

    اگه گفتی چرا به شاخک های ساعت عقربه میگن . ؟
    چون با حرکت خودشون به ما نیش میزنن . !

  4. آواتار ناشناخته

    سلام
    نه تنها که با شما بلکه با ماهم دشمنی دارد.

  5. آواتار ناشناخته

    سلام
    نیش عقرب نه از ره کین است
    عقربه هم همین طور

  6. آواتار ناشناخته

    دوست گرامی،

    سپاسگزارم که سری به کلبه ما زدید و یادگاری گذاردید.
    سرایی گرم و زیبا دارید.

    پایا باشید

  7. آواتار ناشناخته

    سلام,خوبید شما؟
    نمی دونم برای بزرگی مثل چی باید نوشت…
    فقط می تونم بگم خیلی خوبه خیلی خیلی….
    راستی مرسی که به وبلاگم سر زدید خوشحال می شم با نظرای قشنگتون کمکم کنید…

  8. آواتار ناشناخته

    ايراني سبز با ميرحسين موسوي

    ( آزادي انديشه، بي موسوي نمي شه)

    پايان صبوري ميرحسين،آغاز اميدواري ماست


بیان دیدگاه

دسته‌بندی