نگاشته شده توسط: ordoukhani | مِی 31, 2007

چهار تا چایی

چهارتا چایی

سه نفر از آقایان فقهای شورای نگهبان با یک وزیر مشغول گفتگو در باره امور مملکت بودند. یکی از آقایان فقها رو کرد به آقای وزیر و با لحن امرانه ای  گفت: بلند شو برو سه تا چایی بیار.

آقای وزیر در حالیکه نمی خیز شده بود گفت : آخر من وزیر این مملکت هستم .

یکی دیگر از فقها گفت: حالا که این طور است ، چهار تا بیار.

یکشنبه 9 آبان 1372 ــ مرگ پلنگ

 

ادامه ندارد


بیان دیدگاه

دسته‌بندی