فاطمه خانم تلفن کرد به زری خانم، پس از احوالپرسی همیشگی از پدر و مادربزرگ گرفته تا نوه ها، و . . . گفت: خدا پدرتو و «کلاب هاوس» رو بیامزه، خدا خیرت بده، و. . . نمیدونی چه نصیحت خوبی به من کردی.
میدونی که صد دفعه از دست شوهرم پیش ات گله کردم که مرتب به من غر میزنه چرا گوز تو هونگ نکفتی، لای سیبیلم نروفتی، یا مرتب سوزن به تخمش می زنه و می گه آی تخمم ، آی تخمم. خلاصه هر روز یه جاش درد می کرد و چس ناله سر می داد. از وقتی به نصیحت تو و به خواهش شوهرت وارد «کلاب هاوس» شده مرتب سرش گرم با چند تا پیرو پاتال دیگه مسائل ایران و جهان را بررسی و تجیزه و تحلیل می کنن و نسخه میدن واسه جوون های ایران. البته کسی واسه حرفاشون چس نرمه هم ول نمیکنه، ولی خب اینها سرشون گرمه و خیال می کنن این طوری وطیفه ملی شون را اجرا می کنن.
زری خانم: (با خنده) خواهر! واسه شوهرم یه چیزدیکه گیر آوردم که یه دقیقه هم بیکار نیست،اونم گروه، از گروه خدا ناباوران بگیر، تا خدا پرستان، طرفداران شازده ونظام سلطنتی وتا کمونیست های دو آتشه، عاشقان سعدی، مولانا، ناصرخسرو تا، طرفداران الویس پریسلی مایکل جاکشون و برژیت باردو، جینا لولو بریجیدا و سوفیالورن و استالین و دوستدران کله پاچه، قیمه بادمجون و کله جوش، اشکنه و صد تا کوفت زهر مار دیگه، ادمه داد: یه چیزی بگم نخندی! تو گروه ها از هر در سخنی است. ما یه دوچرخه کهنه داشتیم، گذوشتیم تو گروه دوستدان الویس، چند تا مشتری پیدا شد و زودی رقت. حالا هرچی اشغال پاشغال داریم می ذاریم تو یکی دو تا از این گرو ها زود به فروش میره.
البته این گروه ها مثل آب اماله (تنقیه)دوسه هفته میان و میرن، شوهر من هم هر دفعه با یه اسم دیگه واردشون میشه.
فاطمه خانم: قربون دهنت خواهر این یکی رو دیگه نمی دونستم، تو به من یاد دادی. خوانندگان داستان های من ( به ویژه بانوان) شما هم یاد بگیرید.نویسنده اهل این کارها نیست.
28 آذر1401 ـــ 19 دسامبر2022 ــ اردوخانی ــ بلژیک.
نگاشته شده توسط: ordoukhani | دسامبر 20, 2022
خدا پدر کلاب هاوس رو بیامرزه!
نوشته شده در منتشر نشده ها
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟