قدیم ها می گفتند: آدم سگ کاروان باشد، ولی کوچک خانواده نباشد. چون کوچک خانواده باید فرمان بر بزرگتر ها باشد.
حالا باید گفت:آدم آقا زاده باشد، ولی شاهزاده نباشد. آقا زاده ها پول یا مفت ملت و خرج می کنند، تو کاباره ها و کازینوها می گردند، کنار دریا لخت پتی شنا می کنند. ولی هیچ وقت صدای شان در نمی آید . در هیچ موردی ابراز عقیده نمی کنند، به ریش ملت می خندند، وقتی هم به ایران می روند، پسرها ریش می گذارند، دختر ها حجاب شان را مراعات می کنند . . . ولی این شاهزاده ما هر کجا که برود، چند تا فضول مواظب اند که چکار می کند، وفورا از او در کازینو و کنار دریا، یا در حال رقص ودر کنسرت گوگوش و درحال آشپزی عکس می گیرند و در صفحه مجازی می گذارند، ابروی 2540 ساله شاهزاده را می برند، چرا که مرتب با تلویزیون های لوس آنجلسی مصاحبه می کند. و عده ای بی کار نشسته اند و با انتقاد شدید سخنان ایشان تجریه و تحیلیل و بررسی و مسخره می کنند.
پیشنهاد به شاهزاده: شاهزاده عزیز و ارجمند، از آقا زاده ها یاد بگیر، هر کاری که می خواهی بکن، ولی صدات در نیاد و ابروی 2540 ساله شاهنشاهی ایران را نبر،این موها را که در آسیاب یا در گچ که سپید نکرده ای!
بین خودمان باشد: شانس آوردم که شاهزاده نشدم. هر غلطی که دلم بخواهد می کنم، به هر کسی که دلم بخواهد، از سلطنت طلب گرفته، تا مجاهد واصلاح طلب و ملی مذهبی و کمونیست و شاعر و نویسنده و سیاسیون (خیر سرشان)بند می کنم. با د معده را به ریش آخوند می بندم، به هیچ کس باح نمی دهم و از کسی هم نمی گیرم. خر خودم را می رانم. هیچ کس هم به من نمی گوید: این مزخرفات چیِ که می نویسی.
سگ کاروان به دنبال کاروان می رود و کسی هم با او کاری ندارد
5 آبان 1401 ــ 27 اکتبر 2020 ــ اردوخانی ــ بلژیک
نگاشته شده توسط: ordoukhani | اکتبر 27, 2022
شانس آوردم که شاهزاده نشدم!
نوشته شده در منتشر نشده ها
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟