نگاشته شده توسط: ordoukhani | سپتامبر 22, 2022

درد بی درمان ملت ایران!


حمید رفیقم، رفته بود ایران برگشت، گفت: تو ایران یک بیماری پیدا شده که مخصوص کشور ماست.
مردم هرچی واسه خوردن گیرشون می اید، به شکل آخوند در میارن ومی پزن و می خورن.
میگن این بیماری اولین در یک شاطر نونوایی سنگکی به نام «رضا مشهدی» پیدا شد.
ایشون از طرفداران انقلاب بود. بعد از انقلاب دوتا پسرش تو جنگ شهید میشن، یک پسرش هم تو زندان کشته می شه.
این شاطر خمیر رو می ذاشته رو پارو، پهن می کرده تو تنور، نون به شکل آخوندی که چهار زانو نشسته در می آورده. هر چه همکاراش بهش میگن، این کارو نکن، میان می گیرنمون! می گفت: تقصیر خودم نیست، هر کاری می کنم نون به شکل آخوند در میاد.
چه درد سرت بدم! تو تهرون دهن به دهن گشت که فلان نونوایی، نون آخوندی می پزه. مردم میومدن دم نونوایی می خوابیدن تا صبح بتونن نون آخوندی بگیرن تیکه تیکه کنن و بخورن.
دولت سهمیه آردشون قطع کرد، رفتن از بازار آزاد خریدن. نونی که ده تومن بود، شد صد تومن، مرد از سرو کول هم بالا می رفتن واسه یه تیکه اش.
رضا مشهدی رو اندختن زندان. دیگه بدتر شد. نون آخوندی تو ایران دهن به دهن گشت. تمام نونوایی های ایران نون  آخوندی می پختن، سنگک ، بربری و لواش. مردم از جیب شون می زدن واسه خرید یه تیکه نون آخوندی.
دولت نونوایی هایی که نون آخوندی درست می کردن، بست، ولی نمی شه مردم رو گرسنه گذاشت، بعد از دوسه واز کردن.

شیرینی پزی ها هم شروع کردن به شیرینی آخوندی درست کردن. مردم از دوا و لباس شون می زدن واسه خریدن شیرینی. دولت شیرینی پزی ها رو بست. مردم شروع کردن تو خونه شیرینی نذزی پختن. ولی مواظب بودن بچه ها دهن لقی نکنن، و گرنه کمیته می اومد تمام اهل خونه می گرفت و آشپزخونه رو خراب می کرد.
یه نفر یه ماشینی اختراع کرد که بلغور را به شکل آخوند در می آرود. مردم دانه های بلغور را نپخته قورت می دادن.
یه روز رفتم قهوه خونه، یه دیزی آبگوشت سفارش دادم. قهوه چی ابگوشت آرود با یه قیچی. پرشیدم قیچی واسه چی. گفت: واسه اینکه نون رو به شکل آخوند در بیاری.
یکی دو دوفعه هم که مهمون بودم، سر سفره واسه تیکه تیکه کردن نون، صاب خونه قیچی آورد، نمی دونی همه با چه کیفی نون رو به شکل آخوندی در میاوردن و خوب می جویدند و می خوردن.
آب نبات پزی ها، آبنبات آخوندی درست کردن. هر چند خوش مزه نبود، ولی مردم می خریدن و می خوردن.
یک سمینار با متخص های خارجی و داخلی با هزینه زیاد به راه انداختن. نتیجه گرفتن: از بسکی که مردم تو اداره ها، تلویزیون ها، نشریه ها عکس آخوند دیدن، دارن بالا میارن. دچار یک بیماری روانی شدن.
اسراییلی ها قند آخوندی ساختن، و با کمک سپاه پاسداران وارد بازار کردن.
کمیته ناکس، تریاک رو از قاچاقچی می گیره، یه نخودش رو به صورت آخوند در میاره. هر نخودش رو به قیمت خون پدرشون می فروشن. خلاصه بکم مردم به مرض بدی گرفتار شدن. هیج چی از گلوشون پایین نمی ره، اگه به شکل آخوند نباشه.

پرسیدم این بیماری تا کی ادامه داره؟ گفت تا زمانی که آخوندها هستن. خودم هم که تو ایران بودم به این مرض کرفتار شده بودم، الان دو ماهی که اینجام دارم یواش یواش بهتر میشم.
پرسیدم این بیماری از کجا آومده؟ گفت: ویروسش تو ایران  به صورت مخفی بوده، ولی این خارجی ها، مخصوصا انگلیسی ها بردن، تو ازمایشگا های خودشون پرورش دادن و ول کردن تو ایران، حالا همه اشون هم حاشا می کنن.

تاریخ نویس ها میگن، همچین مرضی نه تنها تو ایران بلکه تو دنیا بی سابقه بود.

2 فوریه 1992. توجه کنید این داستان بیش از سی سال پیش در کتاب فرهنگ بی فرهنگ ها نوشته ام. حوصله ویراستاری این داستان را ندارم.


نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

دسته‌ها

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: