نگاشته شده توسط: ordoukhani | سپتامبر 17, 2022

نامه سر گشاده به اصلاح طلبان و ملی مذهبی ها!

اصلاح طلبان ملی مذهبی ها، در سوک «مهستا امینی» بی خود سینه چاک نکنید و اشک نریزید.
می خواهید از آب کل الود ماهی بگیرید. این آبِ گل الود نیست. رودی خروشان و خون آلود است، و شما هم در خون آلودی این رود شریک اید.
هشت سال پیش در باره شما نوشتم:لحاف نخ نمای مادر بزرگ، ملی مذهبی و اصلاح طلب!

خدا اموات شما رو بیامرزه، خدا بیامرزه مادر بزرگ من رو بیامرزه. مادر بزرگم یه لحاف نخ نما داشت که فوتش می کردی پاره می شد، از وقتی که من یادم میاد، مادر بزرگ همیشه مشغول وصله پینه کردن این لحاف بود. هرچی بهش می گفتیم، ننه جونی این رو بنداز دور، اصلا به گوشش فرو نمی رفت و دعا می خوند و سرگرم کار خودش بود، و شب ها هم زیر همین لحاف می خوابید. هرچی هم می خواستیم زیر لحاف نویی که واسش خریده بودیم بخوابه، حرف به گوشش نمی رفت ومی گفت: «این لحافی بود که من و بابا بزرگت هر شب رومون می انداختیم، خاطره خیلی خوب از این لحاف دارم». این لحاف صد تا وصله هم بیشتر خورده بود.

بچه که بودم، نمی فهمیدم ننه جونی چی می گه و مقصودش چی و چه خاطره ای از با بابا بزرگم داره، ولی وقتی شاشم کف کرد، متوجه حرف اون خدا بیامرز شدم. واسه همین بود که سر به سرش می گذاشتم و ازش می خواستم بگه چه خاطره ای از این لحاف داره. پیرزن می خندید و می گفت: «ذلیل نمرده خودت رو نزن به خریت، می فهمی من چی میگم، اگه  نمی فهمی وقتی زن گرفتی، می فهمی». البته از این شوخی بدش هم نمی اومد، وصف العیش، نصف العیش.

خدا بیامرزتش، ننه جونی مرد و بعد از چند سال اون لحاف پوسیده رو مادرم با تاسف زیاد انداخت دور.

حالا این ملی مذهبی ها و اصلاح طلبان خاطره خیلی خوبی از لحاف پوسیده جمهوری اسلامی دارن که با آخوندها زیرش خوابیدن. واسه همین هم هست که مرتب دارن وصله – پینه اش می کنن. اردیبهشت 1393 ــ  مه 2014 ــ بلژیک ــ اردوخانی


نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

دسته‌ها

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: