با غمی فراوان، در گذشت ملکه الیزایت دوم را به ملت شریف انگلیس تسلیت می گویم، و امیدوارم بازماندگانش و ملت شریف انگلیس مرا در غم خود شریک بدانند، و از حضرت عیسی و مریم مقدس می خواهم به بازماندگانش صبر ایوب عطا فرماید.
من با الیزابت دوست بودم. و دیدارهای بسیاری داشته ام. او مرا ابوالفضل جون صدا می کرد، من او را الیزابت جون.
هر زمان که مرا مدت زیادی نمی دید تلفن می کرد و می گفت: کجایی ابوالفضل جون( Where are you my dear ) می رفتم ساعت ها با من در دل می کرد. این بانوی گرامی نجیب ترین زن دنیا بود. به طوری که برای حفظ ناموس اش، و ناموش ملت شریف انگلیس، دورِ دامن بلندش یک سیم سربی بود که باد آن را بالا نبرد. و علاوه بر آن همیشه جوراب بلند می پوشید.
الیزابت با وجود ثروت زیاد، و بزرگترین زمین دار دنیا، یک پوند در کشورهای خارجی نداشت. برعکس سیاستمداران جهان سوم.
من ظنزهایم را به انگلیسی با لهجه تهرانی برایش تعریف می کردیم و می خندیدیم
در مورد بی بی سی فارسی می گفت: بچه آخوندهای خوبی هستند، حد مرزشان می دانند، حرف گوش کن هستند، . . .
الیزابت جون خوب ما را می شناخت و به ویژه گی های اخلاقی ما وارد بود. باخنده وشوخی می گفت: بیشتر ایرانیان ساکن انکلستان مخالف رژیم ایران هستند، اما زمان گرفتن خورشت قیمه جلوی سفارات ایران در ماه محرم، از سرو کول هم بالا می روند. خورشت قیمه را خورده بود خیلی دوست داشت، وهر هفته آشپز ویژه او برای الیزابت می پخت.
از بچه ها نوه هایش کله می کرد. چارل از دیانا جدا شد، و با کاملیا ازدواج کرد. اول از این زن خوشم نمی آمد. ولی پس از مدتی که دیدم خیلی نجیب است دوستش دارم. از ازدواج هاری با مگ هام خیلی نگران بود، می ترسید نوه هایش سیا پوست شوند.
از دیانا خیلی بد می گفت: از ما باج می گرفت و ولخرجی می کرد. با دوستی اش با یک عرب لبنانی ابروی ما را برد. از کثافت کاری های اندرو خیلی ناراخت بود. می گفت آبروی ما را برده.
شهبانو فرح را خیلی دوست داشت واز او خیلی تعریف می کرد، می گفت: زنی با فرهنگ، آشنا به چند زبان و فرهنگ غربی و ثروت زیاد، بر عکس فرزندان ونوه های من و همسرانشان که مرتب پول خرج می کنند، یک پوند هم خرج کسی نمی کند، به ولیعهد هم پول جیبی می دهد، و بهش سفارش کرده: اگه یک دلار خرج کسی بکنی، پول جیبی ات رو قطع می کنم. اما هر وقت یکی از فرزندان من ازدواج می کرد، هدیه صدهزاردلاری برای شان می فرستاد
چند بار پرسیدم: شاه خدا بیامرز خیلی به شما خدمت کرد، از شما هم می ترسید، بحرین را به شما بخشید،چرا زمانی که فراری شد، پناهش ندادید. با خنده بد جنسی گفت: You know better than me ما خودمان در 28 مرداد نجاتش دادیم، بعد برای مان گردن کلفتی می کرد و قیمت نفت را بدون اجازه ما بالا برد. و خیال می کرد بزرکترین سیاست مدار دنیاست به ما درس سیاستمداری می داد.
از خاطرات و دیدارهایش با شاه می گفت: از مهمان نوازی ها شاه وفرح، وقتی از جشن های دوهزار پانصد ساله شاهنشاهی ایران می گفت: از خنده قش می کرد. به ویژ سخن رانی شاه در این جشن، جمله «کوروش تو بخواب که ما بیداریم» را با لهجه انگلیسی به زبان فارسی می گفت و می خندید.
روان ملکه الیزابت شاد، من روزهای خوشی را با او گذراندم، این بانوی گرامی با آن همه ثروت، دانش، فروتن بود.
18 شهریور 1401 ـــ 9 سپتامبر 2022 ـــ اردوخانی ــ بلژیک
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟