این هجو کوتاه را یکی از دوستان برایم فرستاد که به خواندش میارزد.
استادعرب اهوازی در دانشگاه اصفهان در حال درس دادن بود که یکی از دانشجویان سوت زد ! استاد سوال کرد : چه کسی سوت زد ؟ کسی پاسخ نداد. استاد مجددا شروع به درس دادن کرد. مجددا آن دانشجو سوت زد.! استاد برگشت و گفت چه کسی سوت زد؟ باز هم پاسخی نشنید. او مجددا تدریس را ادامه داد و باز پسره سوت زد. استاد برگشت و روی صندلی نشست و گفت دوست دارید حکایتی جالب براتون تعریف کنم؟… دانشجویان باهم گفتند آره. استاد گفت: دیشب خوابم نمیبرد گفتم برم بنزین بزنم، در راه خانمی زیبا را دیدم به اوگفتم: خانم خوشکل بیا بالا برسونمت . خانمه زود پرید بالا و سوار شد با هم صحبت کردیم و لاس زدیم و نهایتا فهمید من استاد پسرش توی دانشگاه هستم. یه لب آنچنانی به من داد و گفت پسرم دانشجوی توست و احتیاج به نمره داره نمره خوبی بهش بده … گفتم : من که نمیشناسمش … گفت: به پسرم میگم سر کلاست سوت بزنه حتما او را خواهی شناخت.! در این لحظه نگاه دانشجویان به دانشجویی که سوت میزد برگشت و دانشجوی مزاحم را شناخت، استاد به او گفت: بلند شو مادر قحبه ! فکر میکنی من دکترای خودمو مثل رییسی و قالیباف و رضایی و مخبر و تخمی تخمی گرفتم.
نگاشته شده توسط: ordoukhani | آگوست 26, 2022
سوت زدن!
نوشته شده در منتشر نشده ها, نوشته های دیگران
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟