نگاشته شده توسط: ordoukhani | مِی 29, 2021

مورچه نا مورچه!



داستان کوتاه:پس از مدت ها بارندگی امروز هوا آفتابی بود، من برای قدم زدن رفتم. وقتی راه می رفتم، متوجه شدم که مورچه های ریز از لانه شان بیرون آمده اند. مواظب بودم پایم را روی شان نگذارم، این موجودهای کوچک نخستین همبازی های من بودند.
به یاد دارم! پس از زمستان، در بهار آفتابی مورچه ها از لانه بیرون می آمدند، جلوی لانه شان، تلی از خاک نرم، به انداه یک نیمه کردو جمع می شد، و من خرده نان جلوی در لانه شان می یختم، و آنها با آن دهان کوچ شان، به دهان می گرفتند به لانه می برند. من دستم را جلوی شان می گرفتم که از روی دست من به لانه شان بروند، و قتی روی دستم بودند، با سایه انگشتم نوازش شان می کردم، و قصه می گفتم. نمی دانم چرا گوش نمی کردند؟
 در هوای کشنده گرم تابستان، جلوی لانه شان چند قطره آب می ریختم. مادرم می گفت: ننه مورچه که تشنگی نمی کشد و آب نمی خورد. پاسخ می دادم، چطور ما تشنه می شویم و آب می خوریم، و می گوییم: «فدای لب تشنه ات یا امام حسین» «و یا سلام بر حسین، لعنت بر یزید، قورباغه گوزید به ریش یزید»، مورچه ها هم وقتی آب بخورند سلام بر حسین می گویند، و صوابش به ما می رسد. مادرم می خندید و و بعد برای دیگران آب دادن من را به مورچه ها تعریف می کردم. بین من مورچه ریزها یک دوستی دیرنه است.
 زمانی که هفت ساله بودم، درست یکی ــ دو ماه پیش از مدرسه رفتنم، مرا ختنه کردند. یکی دو روزی روی تشکی خوابیدم، دو سه روز هم با لنگ حمام در خانه پلکیدم، وقتی با همان لنگ توی کوچه برای بازی با بچه ها رفتم، «یک مورچه شتریِ نا مورچه» سر زخمی دول مرا گرفت، خیلی سوزش داشت. مادرم سیگاری روشن کرد، و روی سر مورچه گذاشت، و آرام مورچه را یرداشت.چرا که اگر می کشید، دندان و سر مورچه روی پوست می ماند عفونت پیدا می کرد. همین کار را چند سال بعد خواهرم «اقدس درکیلان دماوند که نخستین مدرسه دخترانه را باز کرد»، با یک «کّنه» که وسط سرم چسبیده بود خون مرا می مکید کرد. رونشان هر دو شاد.
8 خرداد 1400 ــ 29 مه 2021 ـــ اردوخانی ــ بلژیک


نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

دسته‌ها

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: