نگاشته شده توسط: ordoukhani | مِی 27, 2021

شرم!

چون لباس شما!

خواب دیدم که لختم، لختِ لخت، نه شرمی ، سر افراز ، در میان شما.

 فریاد بر آوردید، شرم ، شرم بر تو بادا، تو لختی ،ای بی حیا.

سنگ بارانم کردید، سنگها فانوس گشتند، درون مرا دیدید

فریاد بر آوردم ،شرم شرم ، بر شما باد، لباس تظاهر و ریا پوشیدگان.

صدایم در آسمان پیچید،

عرق شرم از پیشانی تان بارید، سیل گشت، ما را برد،

من موسی وار از سیل گذشتم، بر دشتی فرود آمدم.

از خواب بیدار گشتم، دریغا که دیدم، لباسی دارم، چون لباس شما.

از کتاب هرچه بادا ، باد ــ فوریه 2003 ــ نوشته خودم


نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

دسته‌ها

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: