روایت است: زمانی که شاهزاده دوسه ماه بود، روزی یکی از برادرهای شاه، به دیدن شاه می رود. در ضمن صحبت می پرسد حال، ولیعهد چطور است. شاه با خنده می گوید : به عموهایش رفته، کاری نمی کند جر خوردن و خوابیدن و ریدن.
اکنون در این دوران کرونایی، ما هم جز این کاری نمی کنیم، و کلمات قصار نوشتن، پند و اندرز دادن و تکرار خبرهای روز، و همدیگرا را استاد خواندن، به همدیگر نان قرض دادن. بهتر است به جای استاد یکدیگرشاهزاده بخوانیم. (بین خودمان باشد، کرونا بهانه است، پیش از این جز این نمی کردیم)
من هم برای اینکه از قافله کلمات قصار نویسان عقب نمانم، چند کلمه برای ثبت در تاریخ می نویسم.
گوزو همه را به کیش خود پندارد.
گوزی که به ریشی رواست، در تنهایی به هدر ندهید.
عقل سالم در کون سالم است. کون سالم گوزوست، پس آدم عاقل گوزوست.
نتوان گوز دید جز به چشم بصیرت،
نتوان گوز رنک کرد، جزبه رنگ خیال.
برای آگاهی بیشتر به کتاب «هرچه بادا باد» من مراجعه فرمایید.
13 آذر1399 ــ 3 دسامبر 2020 ــ اردوخانی، بلژیک
نگاشته شده توسط: ordoukhani | دسامبر 3, 2020
ما هم شاهزاده شده ایم!
نوشته شده در منتشر نشده ها, طنز
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟