نگاشته شده توسط: ordoukhani | مارس 31, 2020

گِله نامه به فصل بهار!

گِله نامه ای به فصل بهار!

بهارا، بهاری را فراموش کردی، یکباره پاییز شدی. بزرگ درختان ات زرد و بر زمین ریخت. گل هایت پر پر. برگ و گل هایت خوراک چرندگان، بذر و دانه ات می برند پرندگان . باران بهاری ات، اشک دیدگان.
نوروزت، روز کهنه. هفت سین ات، هفت  غ. سیزده ات چله . شادی ات غم، آسایش ات رنج. خندها گریه. گره بر سبزه، با آرزویی برای سال نو، نا امیدی. دردی بی درمان، افزوده بر دردهای دگر.

پاسخ بهار: در پس هر پاییز، زمستانی پر برف و سرد و سوزان، و سپس  بهاری فرح انگیز و سر سبز. درختان پر ز برگ و گل، چمن سر سبز. غم اسیر زمستان، آرزوی نو برای سال نو در دل ها زنده. آوازی نو، دستی در دستی، رقص دخترکان، شادی مادران و پدران. قوری تاج سر سماور، استکان و نعلبکی و قندان در انتطار. چای پر رنگ دهان سوز و لب گِز قند پهلو. چای دو رنکه برای بچه ها …
نمی دانم چرا نامه نیمه تمام است. نکند، باد سختی وزیدن، ابر سیاهی در آسمان. باران تندی به بارش.
نکند بهار ز ترس یکباره پاییز شده. نکند!   
12 فرودین 1399 ــ 31 مارس 2020 ــ اردوخانی ــ بلژیک
  


نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

دسته‌ها

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: