اندر حکایت رای دادن!
داستان هایی زیادی از نیکان مان به جای مانده که فراموش کرده ایم.
آورده اند: مردی به زنی نجیب گفت، زنیکه جنده بیا بریم پشت او کوه قلان کار رو باهات بکنم. زن پرسید چقدر میدی؟ مرد گفت: صنار. زن پاسخ داد، به زبان خوب ات، به راه نزدیک ات، به پولی زیادی که میدهی؟ آخه برای کدامش بیایم.
اکنون حکایت سران نطام است که التماس می کنند، بیایید رای بدهید، رای شما نشان پشتیبانی از نظام است
باید از آنها پرسید، به نان، برق، نفت و خانه مجانی ات. به کشت و کشتارهای نخستین روزهای انقلاب ات، به راه انداختن جنگ و کشته شدن و فلج کشتن بیش از یک ملیون جوانان کشورت، به اعدام هایت، به گرانی ات، به بیکاری ات، به فقر ات، به معتادادن ات، به فرار مغزهایت، به دزدی های وملیاردها ثروت ملت را خارج کردن ات، به دشمنی تراسیدن ات، به آزدادی ات، به سرکوب کردن زنان و مردان ات و…؟ به کدام خدمتی کرده ای که ما باید رای بدهیم و پشیبان شما باشیم.
26 بهمن 1398 ــ 15 فوریه 2010 ــ اردوخانی ــ بلژیک
نگاشته شده توسط: ordoukhani | فوریه 15, 2020
اندر حکایت رای دادن!
نوشته شده در منتشر نشده ها, تحلیل
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟