نگاشته شده توسط: ordoukhani | دسامبر 25, 2019

فاطمه کماندوی ( گشت ارشاد) با معرفت!

انقدر پشت سر«فاطمه کماندوها» بد نگویید، هر نوع تهمت به آنها نزنید. با معرفت هم با حال میانشان پیدا می شود.
بهروز گفت: از تبریز به تهران برای کاری آمده بودم که در خیابان به مریم دختر همسایه قبلی امان، (زمانی که در تهران زندگی می کردیم) بر خوردم. پس از سلام و احوال پرسی گفتم: برویم یک استکان چای بنوشیم. چند قدمی نرفته بودیم که دو تا «فاطمه کماندوی گشت ارشاد» جلویمان را گرفتند و کارت شناسایی خواستند، و پرسیدند چه رابطه ای با هم دارید. ما هم با ترس لرز حقیقت را گفتیم. نپذیرفتند و ما را به کمیته بردند. پس یکی دوساعت باز جویی، حکم شلاق برای من صد ضربه و مریم هشتاد ضربه صادر شد.
در این بین یکی از دو خواهر فاطمه کماندو دلش برای ما سوخت و گفت: اگر می خواهید، از حاج خانم، (فاطمه کماندوی دیگر) خواهش می کنم که از حاج آقا ( رییس کمیته) با التماس بخواهد شما را با هم صیغه کند، بعد که از اینجا رفتید هر غلطلی که می خواهید بکنید. البته این کار هزینه دارد. ما گفتیم هرچه که داریم، حاضریم، تقدیم کنیم.
من  پنجاه هزار تومان پول در جیب داشتم، (مریم خواست کیف چولش را باز کند، نگذاشتم) گفتم چقدر تقدیم کنم؟ فاطمه کماندو همه پول را برداشت و رفت.
پس از نیم ساعت که دل تو دل ما نبود، خانم با حاج آقا آمد. پس از سلام علیک کوتاهی  و نصیحت، از مریم  پرسید: مایل هستید به صیغه این آقا در بیایید؟ او گفت: بله. از من هم پرسید مایل به صیغه کردن این خانم هستید، من هم پاسخ مثبت دادم. * پس از معین شدن مهریه(صد هزار تومان و مدت یک ماه) حاج آقا صیغه را خواند و رفت. ما نفس عمیقی کشیدیم، رو کردم به مریم و گفتم: حالا به هم محرم شدیم، یه ماچ بده.  یکی زد تو صورتم با خنده گفت: بچه پر رو جلوی این خانم، (که هنوز بیرون نرفته بود) خجالت بکش، تو عوض نشدی. تا به خودم آمدم،  فاطمه کماندو دست اندخت گرنم ویک ماچ از او ماچ هایی که هیچ هنرپیشه زن مردی از هم تو فیلم های هالیودی نکرده بودند کرد، بعش رو کرد به مریم و گفت: یک ماچ دادن که سیلی زدن نداره دختر، حالا ماچ دادن رو یاد گرفتی؟.
 کوتاه بگویم: اکنون هشت سال است که با هم ازدواج رسمی کرده یم، صاحب یک دختر و یک پسر هستیم. هر وقت به مریم می گویم: شانس آوردی که فاطمه کماندو بهت جای ماچ دادن، جای دیگر دادن یاد نداد، میگوید، خفه شو، اون کار رو خودم از اون بهتر بلدم که بارها بهت ثابت شده.

*حاج آقا تدکر داد: باید مقدار مهریه و مدت زمان مشخص باشد، و گرنه صیغه باطل است.
حاج اقا پس از وکالت از طرف مریم: زَوَّجتُ مُوکِّلَتی مریم مُوَکَّلی بهروز فِی المُدَّۀِ المَعلُومَۀِ عَلَی المَهر المَعلُوم
پس به وکالت ازمن گفت :قَبِلتُ التَّزویجَ لِمُوَکِّلی بهروز
21 آذر 1398ــ 22 دسامبر 2019 ــ اردوخانی ــ بلژیک


نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

دسته‌ها

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: