شاید ار خودمان بپرسیم چه چیزی برای نسل های آینده به جا می گذاریم؟ هیچ.
پس ازر آنکه، که رهبر جمهوری اسلامی به ایران برگشت، گفت: هیچ.
او با گفتن این واژه فهماند، هدفش برای حکومت کردن است، به قیمت کشتار، ویرانی و زندانی کردن، دهان مردم را بستن. نان، آب و نفت را گران کردن، ملت را اسیر کردن…، جر آن هیچ.
پس از این، نسل آینده باید زندگی را از«0» شروع کند. از سرما به غار پناه ببرد، شکار کند، با پوست حیوان های وحشی، خود را بپوشاند. برقی از آسمان آتش به جنگل بزند، بترسد. آتش را مهار کند.سنگی بر روی سنگی بگذارد، خانه بسازد.
سنگ رابسوزند، فلز از آن بیرون بیاورد. نیزه و شمشیر و خنجر بسازد. چرخ بسازد، گاو، اسب، خر، را اسیر کند، هر گدام را به کاری وادارد. گرگ را بگیرد، یکی را برای شکار تربیت کند، یکی دیگر را توله شان را میان حیوان های اهلی بزرگ کند تا مدافع آنها در برابر حیوان های وحشی باشد. انجا که کم آب است قنات و چاه بکند،و…
نسل های آینده باید زندگی را از «هیج» «0 » اغاز کنند. چونکه مردی گفت هیچ، و ما معنی حرفش را درک نکردیم. آرزو می کنم پس از چند هزار سال به امروز ما نرسند.
13آذر 1398 ــ 14 دسامبر 2019 ــ اردوخانی ـــ بلژیک
نگاشته شده توسط: ordoukhani | دسامبر 15, 2019
هیچ؟!
نوشته شده در منتشر نشده ها, داستان کوتاه
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟