ما ملت بی فرهنگی هستیم.
دولت مردان ایران آدم های با فرهنگی هستند!. ما ملت بی فرهنگی هستیم، تمام بدبختی ها ما از بی فرهنگی است. بدون شک این حرف را بارها از افراد گوناگون شنیده اید. البته من غلط بکنم چنین حرفی در باره فرهنگ چند هزار ساله مان بزنم. هرچه هستم، حاصل همین فرهنگ ام.
رفتم رستوران ایرانی … چیزی بخورم. حاج محسن مرا دید، و با صدای بلند گفت: آقای اردوخانی سلام عرض می کنم، بفرمایید در خدمت باشیم.
ــ سپاسگزارم، میخوام یک چیزی بخورم و زود برم.
ــ خواهش می کنم، افتخار بدید مهمون ما باشید. پس از سماجت زیاد، گفتم به شرطی که خودم پول غدایم را بدهم. به این خاطر اینجا نیامده ام تا کسی مرا مهمان کند. به هر حال سر میز او که چند مرد دیگر هم بودند نشستم.
من خوراکی مختصری خوردم. حاجی و یارانش مانند از قحطی درآمده ها با سرعت مقدار زیادی غذا در شکم چپاندند.
پس ار غذا، حاجی آروغ شتری زد و صلوات فرستاد و گفت: احمدالله ربع العالمین. خدایا شکرت ، هرچه ما کم کردیم، تو زیاد کن، ما که خوردیم سیر و پر، کافر بیمره گُر و گُر.
پس از آن حاجی آهی کشیدو گفت: بعله آقای اردوخانی، شما که نویسنده هستی حتما میدانی: مشکل ما بی فرهنگی است. ما ملت بی فرهنگی هستیم. پرسیدم حاج آقا فرهنگ یعنی چی؟ حاجی دست اش روی شکم گنده اش گذاشت، نگاهی به اطراف کرد، دید یک خانواده با چند زن و بچه دور میز کناری نشسته اند، لبخندی زد و به لای پایش اشاره کرد.
حاجی خوب فهمیده بود، فرهنگ یعنی چی! در لندن 60 رستوران ایرانی است و همیشه شلوغ. یک کتابخانه با پشتکار و زحمت زیاد آقای ماشالله آجودانی و چند نفر ایران دوستان دیگر است که همیشه خلوت. در بلژیک چندین رستوران ایرانی است. سالهای 1990 با پشتکار علاقه فراوان انور میرستاری کتابخانه در بروکسل برپا کرد که دوسه سالی بیشتر دوام نیاورد. در سایر کشورهای غرب هم به همچنین. در ایران که نپرس؟!
حاج محسن درست می گفت: فرهنگ یعنی سیر کردن شکم و زیر شکم. دولت مردان ایران آدم های با فرهنگی هستند. 11 خرداد 1398 ــ 1 ژوئن 2019 ــ اردوخانی ــ بلژیک
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟