نگاشته شده توسط: ordoukhani | مارس 7, 2019

گفت و گوی دو زن!

گفت و گوی دو زن. به مناسبت روز زن!

زن ،غمگین گفت: آرزو می کنم؛ اگر دوباره به دنیا آمدم سنگی باشم .
نه ! ترا بر سر زنی می کوبند.
می خواهم درختی باشم.
نه ! شاخه ات را بر دست و پای کودکی می زنند.
بد نیست رودخانه باشم؟! بروم بروم ، تا به دریا ریزم.
نه ! اگر طغیان کنی همه را خانه خراب می کنی.
چه خوب است نسیم شوم؟! بر گل و گیا بوزم.
نه ! اگر طوفان شوی ویران می کنی.
چطور است آتش باشم؟! گرمی بخشم.
نه ! دنیا را به آتش می کشی.

پس چه بهتر که اصلا نباشم؟
نه ، نه ! باید باشی . زن باشی ،با سنگ کلاغ ها را بپرانی ، با دخترت لی لی بازی کنی.
میوه درختان را بچینی. در آب رودخانه آب تنی کنی .
از وزش نسیم بر گل ها لذت بری ، بوی گل مست ات کند.
در آتش عشقی بسوزی و بسوزانی !
زن شاد و خندان گفت :پس ، آرزو می کنم؛ اگر دوباره به دنیا آمدم! زن باشم . آزاد باشم.
16 اسفند 1397 ــ 7 مارس 2019 ــ اردوخانی بلژیک


نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

دسته‌ها

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: