بهترین خاطرات دوران جوانی آیت الله جنتی؟
از حضرت آیت آلله جنتی پرسیدم. حضرت آقا، پوزش می خواهم، شما که یک عمری نسل اندر نسل عادت به خر سواری داشتید، چگونه این عادت دیرینه را ترک کردید و ماشین شوار می شوید؟
ایشان با لبخند ملیحی، مرا به پارکینگ خانه اش برد و ماشینش را نشانم داد، و فرمودند: این ماشین اخرین مدل مرسدس، نه تنها ضد گلوله است، بلکه بمب هم به آن کارگر نیست. با شگفتی دیدم: به جای صندلی، جلو و عقب، چهار تا پالان گذاشته اند.
حضرت آیت الله، مش حسن(خرکچی سابقش) راننده کنونی اش را صدا کرد و رو به کرد به من و گفت: بیا با هم یک دور بزنیم. راننده روی یک پالان پشت فرمان نشست، یک نره خر گردن گلفت، محافظ ایشان روی پالان دیگر کنار راننده، و من وایشان هم عقب روی دو پالان نشستیم. (کمر بندها ایمنی خود به خود بسته شد.)
ماشین به حرکت در آمد. پس از چند دقیقه صدای «عر ــ عر خر» شنیدم. شگفت زده شدم. حضرت شگفتی مرا دید، فرمودند، این عر و عر « ابلق» خدا بیامرز آخرین خر من است که به جای بوق ماشین کار گذاشته ایم.
یکباره صدای «زرپ ــ زرپ» به گوشم خورد. گفتم یا حضرت: «تهتان باد می دهد»، لوله اگززماشین سوراخ است.
حضرت فرمودند: این صدای گوز ابلق است که هر زمان که خسته می شد، رها می کرد. این پالان ها، و این صداها یادگار دوران خوش آخوندیست. و دست در جیب کردند، در حالیکه اشک در چشم داستند، عکس آن مرحوم(ابلق) را در آرودند و به من نشان دادند، با یک دو تومانی، و فرمودند: این هم آخرین دستمزد من ازآخرین روضه خوانی ام است. البته من تنها نیستم که در ماشینم به جای صندلی پالان، و به جای بوق عرــ عر، و موتور ماشین ام در سربلایی به گوز ــ گوز می افتد. یادش به خیر آن دوران!
عرض کردم مقبره آن خدا بیامرز«ابلق» در کجاست؟ فرمودند در قلب من، همرا با بهترین خاطرات جوانی ام.
14 اسفند 1396 ــ 5 فوریه 2018 ــ اردوخانی ــ بلژیک
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟