من تنها روشنفکر ایرانی هستم!
دیروز آقای جلال ایجادی در «فیسبوک» مسئله ای را مطرح کردند با عنوان … حال کشور ما چگونه از نطر روشنفکری قابل بررسی است؟ روشنفکر کیست.
باید به آقای ایجادی بگویم: تنها روشنفکر(ntellectuelité ) ایرانی من هستم. البته خیلی ها ادعای روشنفکری می کنند، ولی هیچ کدام به خاک پای من هم نمی رسند.
در سال یک کتاب نمی خواندم، ( مانند خیلی از هموطنانم) تمام اگاهی من از تلویزیون های ایرانی خارج از کشور و فیسبوک است. ولی نام چند فیلسوف اروپایی را یاد گرفتم، و مرتب تکرار می کنم. مانند» والتر، هیکل، ساتور، (بیشتر نمی گویم که شما یاد نگیرید.) در بین نیمه روشنفکران ایرانی باید از جناب « ابولحسن بنی صدرملی مذهبی» و مرحومان روانشادان خدا بیامرزان شریعتی، جلال ال احمد و زنده باد استاد سروش را باید نام ببرم. ّ(بیشتر نمی گویم، تا شما یاد نگیرید)
سال ها پیش از یک آفریقایی که آمده بود در دانشگاه LEUVEN (بلژیک) تحصیل کند، پرسیدم چه رشته ای می خواهی بخوانی؟ گفت: می خواهم نخست وزیری بخوانم. او هم از من همین پرسش را کرد، گفتم: می خواهم روشنفکری بخوانم. او نخست وزیر نشد، ولی من با کوشش زیاد روشنفکر شدم.
روزها فکر من این است و شب ها سخنم، اگر در دنیا یک روشنفکر است منم.
در تمام دانش ها صاحب نظرم، از جامعه شناسی گرفته تا فلسفه، از فیزیک گرفته تا علم ستاره شناسی. اگر پرسشی دارید از من بپرسید. همانگونه که شاهد هستید، در فیسبوک در مورد هر مطلبی نطر می دهم.
در دوران نوجوانی مسلمان دو آتشه بودم. سپس تحت تاثیر روانشاد مارکس قرار گرفتم،و کشف کردم که کمونیست یک واژه پارسی، به معنی کونم سالم نیست است. (این را در کتاب فرهنگ بی فرهنگ ها در سال 1988یاد آوری کردم) بعد مارکسیت اسلامی شدم. درخارج از کشور دوران کوتاهی طرفدار پادشاهی آقای رضا پهلوی بودم. و به ایشان لقب «دو دول طلا» دادم. ولی زمانی که دیدم چیزی نمی ماسد، به مخالفت با ایشان پرداختم. با ترشیدن ریش مو اصلاح طلب و ملی مذهبی شدم. از اینها هم خیری ندیدم جمهوری خواه و لاییک شدم. حالا نمی دانم چه هستم و چه خواهم شد. اکنون از همه سر خورده مانند سگ هار پاچه همه را می گیرم.
سرافرازم به اینکه استادم حضرت خر است.
خرکی خردمند مرا بود استاد، بجز راستی مرا یاد نداد
واقعاً که این یکی لذت بردم اوردوخانی!
اینم از برکات ما ایرانیا هست، باور کن اگر میشد و میتونستیم
همین را هم رتبه بندی میکردیم، مثلا سرهنگ تمام روشنفکر، یا سروان یکم روشنفکر اوردوخانی!
باشیم و به عمر خود هم خواهیم دید، که ایرانیا همین هم انحصاری کنند و طبقه بندی!
تا مثلا روشنفکر تمام با هشت ستاره با شکمی مثل اون سردار مشهدی سپاه ، باقی سربازان این وادی
را در کوچههای تو در تو روشنفکری راهنما و هدایت کند!
و واس عوام هم طبقه بندی از نوع دیگه، خر یکم! خر دوم ،خریابان روشنفکر،
کلا همه چی شده شو و نمایش، تا این مرید مرادی و مرشد بازی داریم، همین آش هست و همین کاسه،
و روشنفکر فقط تو فیسبوک! تو خونه و اجتماع شخصی همان خر اول . البته پوزش از خر قصههای اوردوخانی، که اونم کم
کم داره به بتی غیر قابل نقد تبدیل میشه!
میترسم چند صد سال دیگه ، عده ایی خر اوردوخانی پرست بشن ، احتیاط کن!
By: moheme? on فوریه 22, 2018
at 10:51 ق.ظ.