خر مگس ها از من می ترسند!
بچه که بودم، ساعت ها با مورچه ریزبازی می کردم. حیاط خانه ما آجری بود. مورچه ها روی آجرها را می رفتند. من با دقت ویژه ای آنها را بر میداشتم، به طوریکه آسیبی با آنها نرسد، میان دوبند آجر قرار می دادم. برای میان دو بند آجر جاده ای بود که بایستی آنجا راه بروند. هر کدام که از لانه شان دور می شدند، آنها نزدیک لانه شان می بردم.
با مورچه ها حرف می زدم، گوشم را نزدیک شان می بردم، آنها هم با من حرف می زدند. دستم را جلوی لانه شان می گذاشتم، از روی دستم رد می شدند. دست من پلی بود برای آنها. گاهی فکر می کردم که ممکن است تشنه باشند، یک قطره آب جلوی لانه شان می ریختم. نان خشک را خرد می کردم و با آنها می دادم. موقع راه رفتن مواظب بودم پا روی شان نگذارم.(هنوز هم این عادت را دارم) زمستان ها مورچه ها ناپدید می شدند. مادرم می گفت مورچه ها زمستان می خوابند.
خر مگس ها از مورچه ها می ترسند، هرگز به آنها نزدیک نمی شوند. روی گُه می نشینند. وز وز کنان، پند و اندرز می دهند، روضه می خوانند، موعظه می کنند.ولی در کثافت، گُه و فساد غرق اند. گه زیادی می خورند.
من یک مورچه خیلی کوچک ام. خر مگس ها از من هم می ترسند، چون قلم در دست دارم و می نویسم.
19 مرداد 1396 ــ 10 اوت 2017 ــ بلژیک ــ اردوخانی
با مورچه ها حرف می زدم، گوشم را نزدیک شان می بردم، آنها هم با من حرف می زدند. دستم را جلوی لانه شان می گذاشتم، از روی دستم رد می شدند. دست من پلی بود برای آنها. گاهی فکر می کردم که ممکن است تشنه باشند، یک قطره آب جلوی لانه شان می ریختم. نان خشک را خرد می کردم و با آنها می دادم. موقع راه رفتن مواظب بودم پا روی شان نگذارم.(هنوز هم این عادت را دارم) زمستان ها مورچه ها ناپدید می شدند. مادرم می گفت مورچه ها زمستان می خوابند.
من یک مورچه خیلی کوچک ام. خر مگس ها از من هم می ترسند، چون قلم در دست دارم و می نویسم.
19 مرداد 1396 ــ 10 اوت 2017 ــ بلژیک ــ اردوخانی
اوردوخانی، آدم حیا دار از آدم قلم به دست میترسه!
اگه حیا نداشته باشن، (که «خر مگسا نداران») از هیچی نمیترسن!
آنها چپاول میکن، میدزدن، گوه خوری میکنن، و اسم خودشون هم میذارن
مثلا هلی کوپتر روی goh نشین ، خلاصه یک اسم امروزی اوروپایی قلمبه سلمبه!
یا چه میدونم مثلا ژن برتر!خلاصه یک اسم خوشگل با مسما! چیزی تو مایههای گًل و بلبل!
و توجیه گوه خریشان خیلی راحت و شیک انجام میشه!
و گوه خوری میکن و ترسی هم ندارن، اینقدر هم مورچه سر بزیر دارن همه جا ،که
رفیق گوه خوریشنن!
این از بعد سیاسیش بود، اجتماعی هم ملتمان به تعداد زیاد بلقوه خر مگس اند ،
باقی مورچهها هم مثل آفتابه به خر مگسا محرم شدن!
خلاصه اینکه خر مگس و مورچه همیشه بوده اما ترسناک اینه که خر مگسا دیگه از مورچهها نمیترسن، تعدادشون هم زیاد شده!
By: moheme? on آگوست 23, 2017
at 9:11 ق.ظ.