مستراح مسجد ملت !
سی چهل سال پیش تمام اعضای بدنم سالم بود، بدین خاطر به شهرداری رفتم و وصیت کردم پس مردنم، اعضای بدن مرا به تن کسانی که احتیاج دارند پیوند بزنید.
حالا هیچ جای بدنم نیست که تیغ جراحی نخورده باشد. ناخن شست پاهایم سه بار کشیده شده. ( به دلیل کفش تنگ پوشیدن)
بیصه ام به دلیل وزن سنگین برداشتن. (گلاب به رویتان) بواسیرم به دلیل کون گشادی. ( زیاد روی صندلی نشستن) قلبم دو بار عمل شده.( به هزار دلیل) کبد، کلیه و ریه سالمی هم ندارم. از زخم معده ام را نمی گویم.
نشستم با خودم اندیشیدم، دیدم کاری من کردم، آب گندیده در سقاخانه ریختن است. رفتم به شهرداری وصیت نامه ام را به دلیل های بالا پس گرفتم. و به فرزندانم گفتم، وقتی که من مردم، جسدم را بسوزانید و خاکسترش را بر باد دهید.
به جون شما قسم، خیلی دلم می خواست وصیت کنم که خاکسترم را در «مستراح مسجد ملت» بریزند. ولی در هیچ جای ایران مسجدی به نام مسجد ملت با چند مستراح تمیز وجود ندارد.اما تا دلتان بخواهد، در تمام شهرها و ده های ایران، مسجد شاه، مسجد امام، مسجد امامزاده و صدها مسجد بزرگ و کوچک به نام های گونانگون در این دوران چند صد ساله بنا شده. و در تمام این مسجدها مستراح اهمیت ویژه ای دارد.این در صورتی است که تمام این «مسجد ها و مستراح هایش» به هزینه ملت ساخته شده.
نامردها یک مسجد به نام ملت بسازید که اگر کسی خواست، بتواند پس از مردن خاکسترش را در مستراح آن بریزید،
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟