شعر در وصف «ترومپ»
زمانی که 12 خرداد 1357 آیت الله خمینی به ایران بازگشت، مسابقه چاپلوسی( نخواستم بی ادبی کنم) در بین روشنفکران چپ و راست آغاز گشت، تا شاید از خوان یغما نصیبی ببرند.
«شاعران ما آیت الله خمینی را یک روزه امام کردند»، که بدون زیاده گویی شعرهای شان چند هزار صفحه می شود. و برای اینکه خود را بیشتر به دستگاه خمینی نزدیک کنند، هرچه بد و بیراه بود به شاه و خانواده اش گفتند.
هر چند امروز شعر بند شده ام، ولی به گفته بزرگان باید نان را به نرخ روزی خورد. حالا ترومپ شده رییس جمهور ایلات متحده آمریکا من هم شعری وصف او می گویم، و چند تا فحش هم به اوباهاما و کلینتون میدم، تا شاید گرین کارتی هم نصیب من شود
ای که ترومپی صدای ترمپت ات جهان گرفت، با آمدنت شوره زار سر سبز گشت جان گرفت.
از آسمان امدی چون خورشید تابان، یک دست دلار و دست دیگر بر تنبان
از دیدار تو ما شدیم مستِ مست، از دست بدایم هر آنچه بود ما را در دست
بده ما را یک کارت سبز در دست، تا ما ببوسیم پای تورا هرکجای دیگر هم هست
چند تا بدو بیرا به کلینتون و اوباهاما
آن زن که میخواست بگیرد جای آن سیاه ، اکنون گاو می چراند و می خورد گیاه
اشک از چشم او سراریر شد به درک، باورنکن که این هم هست یک کلک
جای تو از ازل تا به ابد در کاخ است، هرکه غیر از این بگفت، پاسخش بیلاخ است
این هم شعری از یک شاعر معروف پس از در گدشت امام.
با آمدنت بهار دل پیدا شد / بلبل به نوا آمد و گلها وا شد
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟