نگاشته شده توسط: ordoukhani | فوریه 16, 2016

حسادت به کدو !

حسادت به کدو !

دوستان من اگر اندیشه ای در سر دارم، ننویسم، دچار دل درد، استرس و بسیاری بیماری های دیگر می شوم. و ایمان راسخ دارم به اینکه شما حاضر به رنج و درد من نیستید.
تا حالا شنیده اید که کسی به کدو حسادت کند؟ بدون شگ نه! ولی باور کنید، ما آنقدر حسودیم که حتی به ارزن هم حسودی می کنیم. چه برسد کدو.

یکشنبه گذشته چند تن از دوستان را به ناهار دعوت کردم. جای شما خالی آبگوشت خوبی درست کردم که همه خوردند و از آن تعریف کردند. پس از غذا به نوشیدن چایی مشغول بودیم که نمی دانم چگونه حرف از بهشت وجهنم شد.

مسعود پس از شرح خیانت موبدان زرتشتی در دوره ساسانیان که منجر به نابودی شان شد، رسید به قرن 13 ــ 14 ــ 15 که کشیشان کاتولیک زمین بهشت را به مردم بیچاره با قیمت زیاد می فروختند، و سند مالکیت می دادند و به شوخی ادامه داد: حالا آخوندهای ما وعده بهشت می دهند، ولی هیچ سندی نمی دهند.

من گفتم: در یکی از مذهب های هند نظام کاست(طبقاتی) هنوز هم ادامه دارد. و احترام هر کس بستگی به طبقه اجتماعی او است. و طبقه ای به نام «intouchable» (دست نزدنی، نجس) شمرده می شوند، و طبقات دیگر اجتماعی از دست زدن، حتی هم صحبتی با آنها از نزدیک خود داری می کنند. و رفتارشان با طبقه «نجس بی اندازه » ظالمانه است در حالیکه به حیوان احترام می گذارند.
این «نجس ها» به » : Reincarnation » (دوباره زایی) به صورت حیوان معتقدند. چند سال پیش در «تلویزیون» از زن بد بخت بیمار و فقیری از طبقه «نجس» شنیدم که می گفت: اگر دوباره به دنیا آمدم،» آرزو می کنم تنها سنگ باشم». (داستانی در آین مورد نوشته ام).

منوچهر گفت» من اگر به دنیا امد آرزو می کنم، «اسب آبی» ( Hippopotame) باشم. هیچ حیوان درنده ای جرات نکند، به من نزدیک شود، و زمانی که به چرا مشغولم، در کنارم چرندگان و پرندگان با خیال راحت بگردند.

رضا گفت: اگر دوباره به دنیا آمدم آرزو می کنم، تمام عمر پرنده ای در کنار جفتم باشم. هر کدام آرزو می کردند، اگر دوباره به دنیا آمدند، یک حیوانی که دوست دارند، باشند.

احمد که تا به حال ساکت نشسته بود گفت: «من آروز می کنم کدو باشم». حتی تخمم را هم بخورند. » و حالا که تحریم ها به آمریکا رفع شده» تخمم را هم دولت ایران با بسته بندی زیبا به آنجا صادر می کنند. آمریکایی ها تخم مرا در»کالیفرنیا» می کارند، تخمم به اندازه یک باقالی می شود، آن را به نام تخم (کدوی)احمد به دنیا صادر می کنند. و با قیمت گران می فروشند، (مانند خرما، و انار و پسته، …) اسراییلی ها هم همین کار را می کنند. «آمریکایی ها تخم مرا مجانی به اصلاح طلبان می دهد، بلکه آنها روزی تخم دو زرده ای بکنند». از آن طرف چینی ها تخم مرا به مقدار زیاد می کارند، و با قیمت ارزان به نام تخم احمد ( با خط ریز) » محصول چین» به تمام دنیا صادر می کنند. البته تخم (کدو) احمد چینی بزرگتر از سایر تخم ها است، ولی بی مزه اغلب پوک است.
سیامک گفت: من می خواهم هندوانه باشم.گوشت، پوست وتخمم را هم بخورند. ژاپونی ها آن را ببرند بو بدهند. به مقدار زیاد به سایر کشورها صادر کنند.
فرهاد گفت: من می خواهم گل آفتاب گردان باشم، به هر طرف که آفتاب می تابد بچرخم، هم روغن ام بخورند و هم و تخمم را.
مهردا گفت: فکر می کنم خربزه و طالبی شدن هم بد نیست. در این موقع احمد در حالیکه جلوی خنده خود را نمی توانست بگیرد، با صدای بلند گفت؛ رفقای نامرد به تخم (کدو) من هم حسودی می کنید.
من بلند شدم رفتم، مقداری تخم کدو آوردم ، و جلوی شان گذاشتم و گفتم؛ «فعلا تخم (کدوی) مرا بخورید تا بعد هرتخمی می خواهید» بشوید.
اکنون با نوشتن اندیشه ای که در سر داشتم، احساس آرامش می کنم.
27 بهمن 1394 ــ 16 فوریه 2016 ــ بلژیک ــ اردوخانی


نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

دسته‌ها

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: