مردی به نام شعبان بی مخ !؟
شعبان *خودش در باشگاهش (روبروی پارک شهر، نزدیک وزارات فرهنگ) گاهی با شوخی در باره خودش بی مخ.می گفت. من بارها به باشگاهش رفتم. او پس از کودتای بیست هشت مرداد، به خود لقب تاج بخش هم داد. و برخلاف خیلی از امرا و وزارای فرصت طلب و خایه مال، شاه را با دل و جان دوست داشت..
وقتی کاشانی از تبعید برگشت، عده زیادی به پیشوازش رفتنند به طوری که راه بندان شده بود. شعبان بالای چهار پایه ای می رود و داد می زند، شما خار آقا رو گاییدن. شب کاشانی او را می خواهد و می گوید؛ مرتیکه خار خودت رو گاییدن.
شعبان تا آنجا که برایش مقدور بود به همه کمک می کرد. خانه اش در خیابان شاپور (وحدت اسلامی) در نبش بنبست داداشزاده بود. گاهی عده زیادی از ورزشکاران در یک اتاق جمع می شدند، و در اتاق دیگر آخوندها. شعبان وقتی ایران را ترک کرد، یک پاپاسی نداشت. هر چه پول از ساواک گرفته بود، خرج لات و لوط ها و فقرا کرده بود. یکی از جوک های که در باره او می گفتند؛ روزی شاه از شعبان گله می کند که تو به ما بی مهر شدی. شعبان جلوی پیراهنش را باز می کند و عکس خالکوبیده شاه را روی قلبش نشان می دهد و می گوید؛ پس این فلان خره.
در مسابقه هوش از شعبان می پرسند، سه تا از اعضای داخلیِ بدنت رو بگو. شعبان می گوید، دل ، قلوه ،شاه. می پرسند، شاه که جزو اعضای داخلی نیست. شعبان می گوید؛ آخه شاه جیگرمه.
خواهر زاده شعبان ار مدرسه می آید، و با خوشحالی به دایی اش می گوید؛ نمره بیست گرفتم.شعبان فورا به مدرسه خواهر زاده اش می رود و سر معلم و مدیر داد می زند که بایستی به این بچه نمره، هزار، ده هزار، صد هزار می دادین. (این یکی را هم شعبان خودش در گود تعریف می کرد.)
شعبان با شاه می رود اسکی، شاه از بالای پیست با سرعت می آید جلوی شعبان به طوریکه مقداری برف به صورت او پاشیده می شود. شاه به شعبان می گوید؛ شعبان خان چطور بود. او پاسخ می دهد، از اون بالا خوب اومدی ولی این یک تیکه آخر رو ریدی. روانشاد شاه هم تیکه آخرش را …
در کتاب «دو پای چوبی د داگاه الهی» (نوشته خودم) نقش اراذل را در کودتای بیست هشت مرداد مفصل شرح داده ام.
*با آغاز انقلاب اسلامی، شعبان جعفری احساس خطر کرد و به اسراییل گریخت؛ ولی دوباره به ایران بازگشت و همزمان با خروج شاه از کشور، به ژاپن رفت و از ژاپن به آلمان، اسراییل، فرانسه، انگلیس و ترکیه رفت. در ترکیه، با گروه «ارتشبد آریانا» و علیه حکومت جمهوری اسلامی به فعالیت پرداخت و تا آخر عمر در شهر لسآنجلس در ایالت کالیفرنیا در آمریکا زندگی کرد. او در سن 85سالگی در ۲۸ مرداد ۱۳۸۵ (سالگرد کودتای ۲۸ مرداد) در لسآنجلس درگذشت و همانجا دفن شد. و اردلان مفید در مراسم خاکسپاریش او را قهرمان ملی خواند.
*فراموش نکنیم، حکومت های استبدادی همیشه به عده ای چماق به دستِ اراذل احتیاج دارند.
(حوصله ندارم بیشتر از این ویراستاری کنم، خواهش می کنم اشتباه های مرا نادیده بگیرید).
23 بهمن 1394 ــ 12 فوریه 2016 ــ بلژیک ــ اردوخانی
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟