نگاشته شده توسط: ordoukhani | دسامبر 7, 2015
ایرانی تروریست ؟
باور کنید، این فاجعه پاریس برای ما ایرانیها درد سرِ بزرگی شده، و این اروپایی ها خیال می کنند که ما هم تروریست هستیم. روز پنج شنبه 3 دسامبر، نوزده روز پس از حادثه دردناک پاریس، رفتم پسر عمویم را که از ایران نزد پسرش در فرانکفورت (آلمان) آمده بود، پیش خودم بیاورم. سر مرز آلمان و بلژیک پلیس جلوی ما را گرفت. و پاسپورت پسر عمویم با ویزای «شنگن»، و کارت شناسایی «بلژیکی» مرا کنترل کردند. پس از آن برای پیدا کردن اسلحه و مواد منفجره تمام ماشین را گشتند، و چیزی پیدا نکردند. بعد از آن در تمام بدن پسر عمویم به دنبال کمر بند انتحاری گشتند، بازهم چیزی پیدا نکردند، ولی ول کن نبودند و گفتند: شاید این آقا ماده منفجره خورده، و هر وقت بخواهد با یک زور در جایی که جمعیت زیادی باشد، آن را منفجره می کند. هر چه به موی شان قسم خوردم که «ایرانی تروریست نیست» باور نکردند. برای اینکه خاطر جمع شوند که چینین ماده ای در شکم پسر عمویم وجود ندارد، او را روی سطل بزرگی، در اتاقی با شیشه های ضد گلوله و ضد بمب نشاندند، و به او قرص اسهال دادند و بیرون آمدند. من و پلیس ها هم از پشت شیشه مواظب او بودیم. هنوز چند ثانیه از نشستن پسر عمویم روی سطل نگذشته بود «که ناگهان صدا ی دق و دوق همراه با خارج شدن تعداد زیادی نخود، لوبیا، عدس، ماش و باقالی از معده ایشان با سرعت خارج شد»، و به درو دیوارو سقف خورد، گویی رگبار مسلسل است. چند دقیقه این سرو صدا و تیر اندازی ایشان ادامه داشت، تا اینکه صدا ها بند آمد، و ایشان روی سطل با لبخند رضایت بخشی چنان نعشه شده بود که دیگرنمی تونست از جایش بلند شود. مثل اینکه خیر سرش سال ها بوده که دست به آب درست حسابی نکرده بودند، تا مبادا گرسنه شود.
نوشته شده در منتشر نشده ها, طنز
شما مواد چی می زنی؟ مصرفت از چه نوعه؟ مطلب عادی نیست. فکر کنم قبلش دوغ زیادی خورده ای
By: dfgdfg on دسامبر 9, 2015
at 10:31 ق.ظ.