نگاشته شده توسط: ordoukhani | نوامبر 30, 2015

می لرزم که می لرزد!

می لرزم که می لرزد!

 به مناسبت روز 13 آذر، روز مبارزه با سانسور

دست و پایم می لرزد،
خیال و روانم می لرزد.
بر صخره ای نگران نشسته ام، صخره می لرزد.
میز می لرزد، قلم در دست می لرزد.

در خیالم به دنبال سیمرغی که زین لرزش  برهاندم می گردم،
جغد پیری می آید و می گوید زچه می لرزی؟
مرگ لحظه ای بیش نیست،
می گویمش، ز مرگ نمی لرزم،

می لرزم، از آنکه که خیال و کاغذ و قلم می لرزاند،
ز لرزش این دنیا، می لرزم که می لرزد.

7 بهمن 1388 ــ 27 ژانوبه 2007


نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

دسته‌ها

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: