نگاشته شده توسط: ordoukhani | نوامبر 24, 2015

عباس معروفی؟

عباس معروفی ؟

با وجودیکه چند سالی است که عباس معروفی را ندیده ام، می توانم بگویم، او را خوب می شناسم.
عباس اگر صد ساله هم اگر بشود، همان کودک می ماند، کارهایش، حتی زرنگی هایش هم کودکانه است. از دید من او مانند خیلی های دیگر به اروپا به دنبال آرمانشهر امده . فکر می کنم حالا پی برده که این آرمنشهر، چنان که می پنداشت آرمانی نیست.
عباس زمانی که در ایران بود، نه صاحب مال مقامی بود، مانند سروش ها وکنجی ها، و نه دستش به خون کسی آلوده شده. واگر کتاب هایش در ایران چاپ شده، به علت نفوذ ناشرش بوده، نه به خاطر چشم و ابروی او. و اگر اکنون که می خواهد به ایران برود، به این خاطر این نیست که ممکن است اصلاح طلبان صاحب قدرت شوند، و او بتواند از سفره شیخ لقمه ای بخورد. بلکه از زندگی در اینجا خسته شده.
عباس هنور نتوانسته خودش را با جامعه غربی همانگ کند، این هم مشکل بزرگی برای اوست.
هنر او نوشتن است که در اینجا ( حتی در ایران هم) خریداری ندارد. من او را از زمانی که نشریه گردون را در کلن  در می اورد می شناسم. این نشریه کودک نیمه جان او در ایران بود که عباس او را با هزار زحمت و خون دل می خواست در اروپا جانش را نجات بدهد. دریغا که کودک درگذشت. شاید این بزرگترین شکست عباس باشد. خیلی حرف راجع به عباس دارم، ولی نمی خواهم وارد زندگی خصوصی شود. او برای من همان کودک است.
با وجود هزار و یک عیب عباس را می دانم، او را دوست دارم. خودم هزار عیب دارم. دوست داشتن آدم های بی عیب هنر نیست.


نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

دسته‌ها

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: